یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

قدم زنی ...

 

امروز صبح ، حوالی ساعت 8/30 یک اس ام اس به همکار تازه بازنشسته زدم تا بیاید و برویم توی پارک شاهگلی ( ائل گولی سابق ) کمی قدم بزنیم و جواب نیامد تا ساعت 9/30 و معلوم شد تازه از خواب بیدار شده بود و قرار شد بیاید و برویم قدم زنی ...

   

دیشب در تبریز یک شب بی نسیم و تقریبا گرمتری نسبت به شبهای قبل داشتیم و معلوم است خنکای شب را چشم زده اند ، البته دیروز عصر کمی باران آمد و احتمال بر این بود که مهمانان تبریز شب سردی داشته باشند ولی هوای تبریز طرف مهمان ها بود !!

 

حوالی ساعت 10 بود که باتفاق هم وارد پارک شدیم و قدم زنان مسیرهائی را طی کردیم ، اینجا همیشه چیزهایی برای دیدن و یاد گرفتن هست و در کل یک کارگاه جامعه شناسی می باشد ، هرچند آنها که باید جامعه شناسی یاد بگیرند در حال جامعه سازی هستند !! این همکار جزو آخرین دسته ی بازنشسته های کارخانه بودند که همگی از بیمه آینده ساز بازنشسته شده اند و مانند ما بودند ، یعنی بی اطلاع از نحوه ی محاسبه ی حقوق بازنشستگی و به هر کدام یک جواب متفاوت داده بودند و طبیعی است که این مشمول الذمه گی در قیامت بدرد می خورد ولی در دنیا اعصاب صاحب حق را خورد و خمیر می کند !!


در این جمع طیف های مختلفی از مدیر با حقوق بالا و حقوق پائین با سن بالا و حقوق متوسط و ... بودند ولی از قرار معلوم هیچکدام نسبت به دریافتی بازنشستگی خود توجیه نشده اند و مبالغ هم که طبق معمول این صندوق 25% از حقوق های صندوق تامین اجتماعی پائین تر می باشد !! و جالب تر اینکه هیچ مرجع رسیدگی هم وجود ندارد و چون صاحبان صندوق همه کله گنده و گردن کلفت تشریف دارند ، قانون پیش شان کم می آورد !! البته اگر دیدید یک روزی یکی از آنها توی تی وی از قانون گرائی حرف می زند ، تعجب نکنید !؟ منظورشان قانونی ست که صبح خودشان نوشته اند و پایش را امضا زده اند و تاریخ مصرفش برای همان روز است !!

 

هوا خوب و کمی گرم بود ولی زیر درختان نسیم خنکی می وزید ... کنار استخر رفتیم و کمی قدم زدیم ... عده ای به تماشا و عده ای به قدم زدن مشغول بودند و عده ای هم مثلا داشتند ورزش می کردند ... عده ای هم که مشغول بودند !! بهرحال برای یک ساعت خوب بود ...

 


http://s9.picofile.com/file/8332805818/IMG_20180726_103322.jpg

 

http://s9.picofile.com/file/8332805792/IMG_20180726_103317.jpg

 

===


خبردار شدیم که آخرین سنگر اقتصادِ دولت امید هم به باد رفت و بعد از سالها چنبره زدن بر گنج بیت المال ، رئیس بانک مرکزی به مرخصی اجباری رفت ...البته از افشاگری چند روز پیش وزیر صنعت معلوم بود که باید معاون اول هم استعفا می داد ولی چرا نداده است ، شاید همین روزها !!؟؟

 

نظرات 3 + ارسال نظر
محمد پنج‌شنبه 4 مرداد 1397 ساعت 13:00 http://seventhsky.blogsky.com/

قانون!!
خداوند انشاءالله ظهور آقا امام زمان را برساند و اخر و عاقبت ما را ختم به خیر کند

البته با این آشی که پخته ایم ، امید به عاقبت بخیری داشتن نهایت توکل است !!

همطاف یلنیز پنج‌شنبه 4 مرداد 1397 ساعت 16:54 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
برعکس تبریز، اینجا دیشب نسبت به شبهای قبل گرمای کمتری داشتیم با نسیم خنکتر (حوالی سحر پتو لازم هم شدیم)
و
من بیشتر منتظر بودم جناب نوبخت به مرخصی برود گویا خبر استعفایشان کذب بوده است...

سلام سلام
ایشان هم رفتنی هستند و چند تای دیگر !! ولی خدائیس با اعتماد به نفس کامل دروغ می گوید !؟

نگین جمعه 5 مرداد 1397 ساعت 15:55

سلام

در یک فیلمی که اسمش یادم نیست، یک دزد دریایی به دوستش که اصرار داشت قانون رو رعایت کنند، میگفت: هه! قانون! قانون تا وقتی محترمه که فرصت شکستنش رو پیدا نکرده باشی!!

هوای تبریز رو احتمالاً من چشم زدم!!!
خوب بابا پختیم از شدت گرما!
تازه نوید(!) دادن که از هفته آینده یک موج گرما قراره بیاد سراغمون!

دستتون درد نکنه، عکسها حال خوب کن هستن ..

مدتیه دارم فکر میکنم از این ببعد فقط عکس بذارم وبلاگم .. بخصوص از سگ و گربه های دوست داشتنی و بی آزار که یک تار موی اونها صد شرف داره به صد تا وزیر و وکیل معلوم الحال ...

سلام
خیلی کم طاقت شده ایم ، برای آب و هوا هم خط و نشان می کشیم ... بسکه خودمان را در آپارتمان ها خغه کرده ایم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد