نمایشگاه بی حال صنایع دستی !!
جستم و نیافتم !!! می خواستم عین شعر جبران خلیل را در پیامبر بنویسم که کلا کتاب را نیافتم !! در قسمتی نوشته بود ( بااین مضمون ) که کسی که انگور می فشارد تا از آن شرابی گوارا بسازد ، اگر به کارش علاقه و اهتمام نداشته باشد از انگورش مستی خوبی حاصل نمی شود !! ( فعلا روح جبران بااین بلرزد تا بعد !! )
یکی دو روز است که نمایشگاه صنایع دستی و در کنارش ایران گردی راه انداخته اند !! یک مدیریت حداقلی !! و رفع تکلیفی و بدون کوچکترین تبلیغ محیطی و با حداقل تمهیدات مناسب برای این فصل از سال !! کمبود وسایل سرمایشی در سالن ها که کلافگی را تشدید می کرد و ایضا رفتن برق در روزهای قبل که فقط می توانست به ایادی استکبار جهانی ربط داشته باشد و لاغیر !!
امروز بعد از ظهر باتفاق دوستم از چاپخانه به مقصد نمایشگاه راه افتادیم و در یک هوای تن سوز وارد نمایشگاه شدیم !! طبق معمول با قدم زدن از نوع وجب به وجب شروع کردم و کلیه غرفه ها را اسکن می کردم !! چیز زیاد و خاصی نداشتند و بغیر از هشتاد درصد غرفه ها که متعلق به خود استان بودند (!!) چند فقره هم مهمان از سایر استان ها داشتیم !! چه می شد در این قبیل نمایشگاهها از کشورهای همجوار هم برای حضور می توانستیم دعوت بکنیم !! مطمئنا مدیریت ضعیف در این مواقع می رود و پشت سر دفاع از تولید داخلی قائم می شود !!! ولی این تولید داخلی تا با تولیدات خارجکی ها رقابت کیفی نداشته باشد ، در همین حد سنتی و غالبا رو به افول می ماند و جایشان را صنایع بی ارزش می گیرد !! مثلا بیش ا زده غرفه در حال نمایش دادن و فروش اقلام چرمی و آویز متعلق به سالهای تولد بودند !! اینکه ما تفکر دیگران را با دست خودمان تولید بکنیم و بفروش برسانیم ، شاید ایجاد اشتغال باشد ولی اصلا فرهنگی نیست !!
غرفه ها طبق معمول حاوی چند قلم جنس با یک یا دو خانم با هفت قلم آرایش و در عین بی حالی بودند !! گرما هم مزید بر بی حالی شده بود ... دوست داشتم از غرفه ها و تولیدات عکس بگیرم ولی چیز خاصی نبود و اگر بود در حد عکس گرفتن نبود !! سه خانم کرد با لباس محلی در حال قدم زدن در نمایشگاه بودند که تقریبا پر بیننده ترین غرفه ی متحرک بودند !! و یک هنرمند معلول که با پایش در حال کشیدن مینیاتور بود و غرفه شان بدون شک روح داشت و کمتر بازدید کننده ای از مقابلش بی اعتنا رد می شد !!
از نظر من که یک مشکل پسند تشریف دارم و فکر می کنم بهتر از اینها می شد کار کرد ، نمی شدنمره ی قبولی به این نمایشگاه داد !! یک خرید مختصری هم از غرفه ی پارچه دست باف تربت حیدریه داشتم !!
