یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

در متن جامعه ...

 

این روزها آنقدر در متن جامعه هستم که وقت نمی کنم سری به دنیای مجازی بزنم ... البته دنیای واقعی ما بنحو زننده ای از دنیای مجازی تاثیر می پذیرد و برای همین در متن جامعه بودن هیچ فرقی با موبایل بدست و در دنیای مجازی گشتن ندارد !!

   

دیروز عصر به خانه مادر رفتم ، قرار بود شب آنجا باشیم و زنگ زده بودم و برای همین کمی زودتر رفتم تا خرید بکنم و به بازی ساعت برزیل و مکزیک هم برسم !! سر راهم سری به دوستم زدم و یک نیمه را در آنجا بودم و آنها هم با موبایل بازی را می دیدند !! هوای بیرون واقعا گرم بود و مردم رسما کلافه شده بودند !! یکی بیخود بوق می زد و یکی هم باخود به کسی که بوق می زد ، فحش می داد آنهم از نوع بی محابا !! برخی ها هم که خدا را شکر ، ماشین مدل بالا سوار می سوند با روحیه مدل پائین و دلشان نمی آید در آن گرمای خفه کننده ، کولر روشن بکنند !!

 

بازی برزیل و مکزیک ، خوب بود و پر تحرک و مکزیکی ها نشان می دادند که دست و پا بسته نیستند !! در این طرف برزیل بزرگ بود با تنوعی از مهره ها !! نئمار از همان اول هم اخلاق نداشت و تو دل برو نبود !! و خدا را شکر که دیگران شبیه او نیستند و رنگ و بوئی از برزیل گذشته دارند !! برزیل با دو گل از کمند مکزیک فرار کرد و مکزیک را راهی خانه شان کرد !! بازی خوبی بود ولی نه به خوبی بازی شب ...

 

شب ژاپن بازی داشت با بلژیک !! البته قبل از شروع بازی یک برنامه رد تی وی دیدیم با عنوان آشنائی با اسپانیا و در آن رسما و بی پرده نسبت به گذشته ی اسپانیا با نگاه ناجوری برخورد شده بود و آنها را براحتی متهم با نسل کشی و غارت  و ... می کردند !! البته که تاریخ از این جریانات زیاد دارد و ما که خودمان را متمدن ترین می دانیم ( البته در تاریخ قدیم !! ) در این کارها از دیگران بمراتب پیشروتر بوده این و جنگ های زیادی را بیخود و بی جهت راه انداخته ایم و بزرگترین تاوان ها را بپای جنگ ها داده ایم و این قبیل برنامه ها شاید در سالهای 60 برای تهییج و تحریک مردم بیسواد خوب بود ولی حالا خریدار چندانی نباید داشته باشد !!

 

بازی ژاپن و بلژیک واقعا یک فوتبال خوب بود و در این مدت که زا شروع جام می گذرد ، بازی به این روانی و فوتبالی و جوانمردی ندیده بودم !!! کار به جائی کشید که مادرم هم نظر داد که اینها خیلی خوب بازی می کنند و مثل وحشی ها به سر و پای هم نمی زنند و در طول 90 دقیقه شاید یکی دو مورد برخورد داشتیم آنهم از نوع روال بازی و نه زیر رفتن و یک خم گرفتن و ...!! کارشناس مدعو هم که جواد نکونام بود و دقیقا موضع ورزشکارانه و نه ژورنالیستی نسبت به بازی داشت و مرا یاد حضور مهدوی کیا در برنامه بازی ایران و پرتقال می انداخت !!

 

بازی فوق العاده بود و فوق العاده تر اینکه ژاپن دو گل زیبا به بلژیک مدعی زد و خوشبختانه این دو گل نه در خلاف روند بازی که در جریان بازی بود ، هرچند بلژیک یک سر و گردن بالاتر بود و ژاپنی ها با دوندگی و بازی خوب جلوی آنها خوب بازی می کردند و دو گلی هم که زدند از بازی خوبشان بود و نه از موقعیت بادآورده !! و کمی بعد بلژیک به همان روال خودش افزود و نه تنها بازی را مساوی کرد بلکه در دقیقه آخر وقت اضافی با یک گل زیبا بازی را به نفع خود خاتمه داد و ژاپن به عنوان آخرین آسیائی از بازی ها خداحافظی کرد ...


===

در این چند روزی که هوا گرم بود ؛ حوالی 40 درجه !! هی یاد جنوبی ها می افتادم که در آن هوای بالای 50 درجه و کم آبی چه می کنند !؟ کاش در این چهل سالی که از انقلاب گذشته است ، آموزش درستی نسبت به مصرف آب داده می شد و برنامه ریزی های مناسبی اتخاذ می شد !! بغیر از جریان کم آبی در کشور ، بد مصرف کردن را باید چگونه توجیه کرد !!؟ شاید بتوان به جرات گفت که استان و شهر ما در زمینه ی مصرف بد آب رتبه ی اول کشوری را داراست و این مورد را هم باید به کتاب " تبریز ، شهر اولین ها " افزود ...

 

امروز هر وقت دست به لیوان می بردم تاآب بخورم ، نصف اش را می خوردم و نصف اش را نگه می داشتم برای کمی بعد و دلم نمی آمد بخورم ... عصر که به خانه رسیدم یک دوش گرفتم که زمان دوش گرفتنم تقریبا نصف زمانی بود که قبلا طول می کشید و جالب اینکه دوش گرفتن من خیلی سریع است !! مرحوم پدرم وقتی می دید که من از حمام خارج می شوم ، می گفت : " فکر کنم نصف بدنش آب نخورده است !! " من هم می گفتم : " تقسیم بندی کرده ام و هربار قسمتی را می شویم و در طول هفته یک بدن کامل می شود !! "

 

===

 

این روزها سرم شلوغتر است و مشغول امر هدایت هستم !! نوشته بودم که یکی از دوستان قدیم از شراکتی که در چاپخانه با دوست قدیمیترم داشت (!) جدا شده است و دارد مستقل کار می کند و در این راه به مسائلی برخورد کرده که تا حالا برایش ملموس نبود و برای همین رگ رابین هوری من جنبیده و دارم او را با کنترل جلو می برم تا در این آشفته بازار کله پا نشود !! البته با این روشی که او یاد گرفته کار بکند در بازار سوئد هم کله پا می شد !!! تقریبا هر روز بمدت دو ساعت بحث تئوری و چند ساعتی هم فعالیت عملی داریم و بسختی چیزی را که خودش هم ادعا می کند در آن  زمینه مشکل دارد را گردن می گیرد و یا به اعتراف زبانی اکتفا کرده و دوباره همان راه را پیش می گیرد !! و خیلی خسته ام کرده است و در صد روز گذشته باندازه ی 5 روز شاید پیشرفت داشته ایم !! یعنی این ماموریتی که برای خودم دست و پا کرده ام بیشتر شبیه فیلن هلن کلر است و آموزی داده به یک بچه ی کر و لال !! با این فرق که کر من گوشهای تیزی دارد و لال من زبان دارد اینهوار !!!!

 

امروز به او گفتم : " تو و امثال تو محصول خانواده هایی هستید که تربیت بد را خوب انجام داده اند و دولتی که تربیت خوب را بد انجام داده است !! و برای همین تا زمانی که به خودتان نیامده اید (!!) گره کارهایتان باز نخواهد شد و بیخود نیست که در تمام امورات کشور گره افتاده است ... "

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد