روز را با رای دادن شروع کردم ، رفتم به مدرسه ی زمان راهنمایی !! البته نوساز شده است و همه ی خاطرات را بهمراه نخاله های ساختمانی برده اند چال کرده اند ولی در دوره اصلاحات یاد گرفته ایم که چگونه از آب کره بگیریم و شکر خدا را به جا بیاوریم !!
ادامه مطلب ...
چند وقت پیش اس ام اس آمد که به خون شما شدید تشنه ایم !! بیائید و خون اهداء بکنید ... خیلی مایل بودم بروم و خون بدهم ولی چون می رفتم دیزین و بعد از خون دادن تلاش سخت اصلا خوب نیست ، نرفتم ...
ادامه مطلب ...
همه چیز خوب و آرام دارد پیش می رود ؛ حتی جریان اعتصاب کارخانه های ماشین سازی و ریخته گری ... همه سرشان به جای دیگری گرم است ، جریان تند انتخابات !! یک عده در تب و تاب مقامی هستند که بدست آوردنش ارزش از آخرت گذشتن را دارد (!!) برخی در تب و تاب این هستند که چگونه باید قطب نمای ریاست شان را برای افراد تازه روی کار آمده تنظیم خواهند کرد (!!)