یکی از خوردنی های رایج بین تمام انسان ها و به گواهی تاریخ در تمام ادوار تاریخ زندگی بشر ، تاسف می باشد !! تاسف میوه درخت همیشه سبز اشتباه است ، درختی که جدمان آدم کاشت و ما آدمی زاده ها ؛ چه به آدم رفته ها و چه از آدم آمده ها (!) با جدیت تمام مشغول طراوت بخشیدن به این ارثیه ی آبا و اجدادی مان هستیم !!!
انسان همیشه گذشت عمر خود را با چیزهای مختلفی قیاس کرده است ، با تحصیلاتی که داشته است ، با اندوخته هایی که داشته است ، با هزینه هایی که پرداخته است و ... تاسف هم یکی از چیزهایی است که می تواند نمودار خیلی خوبی به آدم بدهد ، تا با نگاه کوتاه یا عمیق ، چرخه ی تاسف در طول زندگی خود را بنظاره بنشیند ؛ البته اگر حوصله داشت از نقد آن در هر مرحله کشفیات جدیدی نصیب اش خواهد شد ...
ما گاهی تاسف خورانده ایم ؛ به دیگران که دورادور و یا در نزدیکی ما بوده اند و اشتباهات ما را دیده اند ، اشتباهاتی که برای ما حاصلی نداشت و چه بسا حاصل عمرهایی را بباد داده بود ، حالا در این تاسف خورانی دوستان و آشنایان سهم زیادی داشته اند و چه بسا نصایحی هم نشنیده گرفته ایم و انسان های دورادوری که ما را نمی شناختند و از داستانهای ما از سر نوعدوستی متاسف شدند و ...
ما گاهی تاسف خورده ایم ؛ از موقعیت های منجر به موفقیتی که ا زدست داده ایم ، از افرادی که در کنارمان بودند و حالا دست مان از درک حضورشان کوتاه است ، از فرصت هایی که با بازیگوشی عوض شان کرده ایم و ...و حتی تاسف خورده ایم به حال دیگرانی که دیده ایم چگونه خرمن فرصت های خود را آتش زده اند و ...
این تاسف خوردن وجه دیگری هم دارد و ممکن است برای خیلی ها پیش آمده باشد ... من منکر وجود انرژی های بزرگ در همه ی اجتماعات انسانی نبوده و بلکه شدیدا طرفدار آن هستم ؛ یعنی اعتقاد ندارم جامعه ی عقب مانده از نظر سهم انرژی های بزرگ از جوامع پیشرفته برخورداری کمتری داشته باشد ، ولی این را می دانم که در جوامع پیشرفته انرژی ها همسو با هم قرار می گیرند ، قرار داده می شوند ، از قرار گرفتن در کنا رهم لذت می برند و تجلی می یابند ولی در جوامع فرودست متاسفانه به هزار و یک دلیل که از همان درخت اصلی نشات می گیرد (!) نیروهای بسیار زیادی صرف مقابله با هم شده و همدیگر را خنثی می کنند !!! تجربیاتی که بسیار گرانتر از حد خود بدست می آیند و تصمیماتی که کوله باری از تصمیمات گرانقدر را یکشبه خاکستر می کند و در چنین شرایطی اشخاصی متاسف می شوند برای حالتی مشترک از خود و دیگران !! خودی که بی نیاز ازدیگران بود و دیگرانی که می داند محتاج خود اویند و در اشتباه خود مُصر هستند ...
بی مزد بود و منت ، هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخـــــــدوم بی عنایت
سلام
واقعیتی که در طول تاریخ چند هزار ساله ی ما نمایان است.
سلام
چه گلایه تلخی بود ....
سلام
روزگار ناجوری شده است ، حماقت دارد به جنون تبدیل می شود !!
سلام.
اولش فکر کردم میخوایید در مورد غم بنویسید.غم خوردنی برای تمام فصول..افسوس و غم هر دو فرزندان خطا هستند.ولی تا خطایی نباشه که تجربه ای کسب نمیشه.خطا فرزند خلف و تاسف فرزند ناخلف تجربه اند..خطا آغاز رفتنه و تاسف درجا زدنه.هروقت برای چیزی تاسف میخورم همون بوتیمار به ذهنم میاد که لب آب میشینه و غصه میخوره مبادا آب تموم بشه.راستی که افسوس خرواک همیشه ی انسانهاست.همونطور که خداوند هم در مورد حسرت و افسوس انسانها در قرآن سخن گفته ند.حسرت ابدی.
ممنون از شما.مطلب قابل تاملی بود.
سلام
ما یک تجربه داریم و یک عبرت گرفتن از تجربیات دیگران ؛ امروزه مد شده تا آدمها بجای عبرت از تجارب دیگران ؛ خود همان راه را دوباره بروند که اینهم دلایل خودش را دارد و برای همین بازار اشتباه تکراری و تاسف خوران پر رونق تر شده است !!
بعضیها ترجیح میدن لقمه ی جویده شده ی دیگران را هضم نکنند و خود شخصا تجربه کنند.قبول کنید مد نشده.از ازل اینطور بوده.خصلت آدمی همینه.که اگر اینطور نبود انسان دچار نسیان نمیشد.عبرتها چه بسیارند و عبرت گیرندگان چه اندک!
.
البته من درج کردم که بدلایلی ... ولی گاه پنهان شدن پشت دلایلی که دیگران تدوین و تنظیم کرده اند می شود ادامه دادن به دور باطل دیگران