یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

ددری برای تماشا و خرید ...

 

صبح رفتیم جلفا ...

 

جلفا جای خوبی است ، برای نگاه کردن های بی دلیل ، برای پسند کردن های بی ضرورت ، برای قدم زدن های تمامی ناپذیر و ...

   

از اولین بازارچه مرزی که بعد از فروپاشی روسیه در جلفا باز شده بود بیست و پنج سال می گذرد ... این بازارها به هیچ وجه قابل مقایسه با آن بازارچه نیست ولی اینهمه زیبایی نمی تواند در مرور خاطرات حتی باندازه ی یک قدم جذابیت آن بازارچه را عقب بزند !!

 

جای آن بازارچه ی قدیمی را یک بازار جدید گرفته است که از قدیم فقط نامش را حفظ کرده است ، " بازار روس !! " ، و جلفای امروز هم هیچ شباهتی به آن جلفای قدیم ندارد ، شهری که بندرت در آن ساختمان دو طبقه دیده می شد حالا پر از ساختمان های بزرگ و پاساژها و بازارهای عریض و طویل شده است و در هر گوشه ای نشانه هایی از ساخت و سازهای جدید دیده می شود و در چند سال بعد شاید شهری بشود که در بزرگی  و زیبایی زبانزد و انگشت نما باشد ( البته در چشم ظاهربین ما !! )

 

( شاید در این محل عکس نصب بشود !! )

 

نظرات 2 + ارسال نظر
همسفر شنبه 7 آذر 1394 ساعت 13:16

سلام
اوا عکساچی شدن پس ؟؟

سلام
برعکس شدند

نگین سه‌شنبه 10 آذر 1394 ساعت 11:42 http://parisima.blogfa.com

سلام
دو سال قبل قسمت شد سری به جلفا زدیم
پسرم می گفت مامان این بازار روسه ؟
این که پر از جنس چینیه که !!

ولی حدود بیست سال قبل یک سری عروسک چوبی خریدم که چهار سایز مختلف بودن و هرکدوم تو شکم بزرگتره جا میشدن

اونا واقعا روسی بودن
بعدش حماقت کردم بخشیدم به یه نفر

سلام
آنها نماد روس ها هستند ... دخترکان تپل روسی با روسری !! پیدا کردم برایتان می خرم و ارسال می کنم ... یکبار پستی برای جایی نوشتم در مورد حجاب و عکس آنها را فرستادم و نوشتم روسری روسها وقتی لیز می خورد می آید روی پیشانی شان ولی روسری زنان مسلمان وقتی لیز می خورد می رود پس گردنشان !!

بخشیدن زیباترین حماقت زندگی ست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد