یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

اصلاحیه ای بر اصلاح طلبی !!

 

اگر نمی نویسم دلیل دارد ، یک ساعتی که برای والیبال روز سه شنبه گذشتم از نوع جانانه بود ، تلاش که جانانه باشد همه جای بدن باید باندازه ی کافی در انجام وظیفه سنگ تمام بگذارند و این گونه می شود که کوفتگی عضلات پا که وظیفه ی پریدن داشت بیشتر از کوفتگی عضلات  بازو نیست و کف دست هم دارد سوت می کشد و حتی پشت گوش هایم !!

  

 

رودخانه ی زندگی همچنان جاری است و در هر دقیقه اش سنگی سر راه دارد و چوبی می آورد و قورباغه ای در آن ابوعطا می خواند ، جاهای عمیق اش آرام دیده می شود و جاهای کم عمق اش خروشان !!

 

روزگار جالبی داریم ... این را که نوشتم یادم افتاد یک تاکیدی هم بکنم ، روزگار واقعا چیز جالبی است !!! من یک عالمه فرصت در یک بازه زمانی را روزگار می گویم ، شاید کسانی که آن را تلخ و سنگین و غدر و ... نامیده اند تعریف دیگری از آن داشته اند ؛ اختلاف هایی که بین انسان ها وجود دارد به تعاریفی بر می گردد که از زندگی و روزگار دارند ؛ البته خیلی ها بجای اینکه خودشان دیدگاههایشان را تعریف بکنند از تعاریف موجود در حرفهای دیگران که غالبا جمله جمله و قصار هستند استفاده می کنند که اینهم دلایلی بیشماری می تواند داشته باشد !! شما تعریفی را نقل می کنید و یکی غلط بودنش را به شما اثبات می کند و آن وقت شما بدون کوچکترین دغدغه ای آن را رد می کنید طرف صاحب جمله و خودتان را کنار می کشید ولی اگر تعریف از خودتان باشد چی !؟ باید تعریف را بکشید کنار و خودتان وسط بمانید و اشتباهتان را گردن گرفته و در اصلاح آن بکوشید ، نه اینکه جفت پا بروید توی لنگه کفش لجاجت !!

 

همینطور که دارم می نویسم شما هم دقت کنید که یک ذهنیت دارد خودش را توی جملات می چپاند که اگر روزی قرار باشد هر کس از تعاریف خودش در حرفهایش استفاده بکند ، چه انسان های آرام و ساکتی خواهیم بود !! برای اینکه متعاقب حرف زدن خیط نشویم ، مجبور خواهیم بود خوب فکر بکنیم و پخته حرف بزنیم و گنده پرانی نکنیم و ... یک خوبی دیگر هم دارد ، بدون آنکه از فلسفه ی فکری کسی آگاه باشیم تعاریف کوتاهش را برای زندگی خودمان که شاید فلسفه اش 180 درجه با آن  فرق دارد بکار نمی بریم !!


همین کلمه اصلاح هم خودش یک عالمه مشتری دارد !! هر کسی در گوشه ای از این گردونه ی پر گردنه (!) شمشیر برداشته و دارد به خیال خودش اصلاح می کند ؛ کسی هم نمی خواهد بداند که خدای ناکرده شاید چپی بودنش بخاطر چپ بودن چشمانش بوده باشد !! یکی نزدیک بین است و اصلاح می کند و یکی دوربین است و اصلاح می کند ، نمی دانم اگر آستیگمات باشد و شمشیر بردارد از کجا باید بزند !؟!؟ هر کسی هم شمشیری از جنس قدرت خودش دارد ؛ یکی با پول اصلاح می کند و یکی با زور یک عالمه از انسان ها هم با تزویر !!

 

همکاری داریم که هر هفته یک جور اصلاح می کند !؟ یک هفته ریش می گذارد و یک هفته سبیل !! یک هفته هر دو را می زند و هفته ی بعد ریش پرفسوری می گذارد !! باید دلخوشی را آدم خودش دست و پا بکند ، یک هفته به او مهندس !! می گویند و یک هفته داعش !! یک هفته می شود خان آقا !! ... کاری که می کند تاثیر خوبی در اطرافیان دارد ، نه تبلیغ می کند و نه توبیخ !! ولی حساسیت شکنی جالبی در کارش نهفته است !! و آن اینکه شخصیت یک فرد را از بودن یا نبودن مو در صورتش آزاد می کند !! شاید این کار زیاد چشمگیر بنظر نیاید ولی تاثیر اصلاحی فوق العاده ای دارد و باعث می شود تا قضاوت از روی ظاهر و ریش را از درجه اهمیت ساقط بکند !!

 

نظرات 2 + ارسال نظر
اا پنج‌شنبه 5 آذر 1394 ساعت 10:01

کتاب آخرالزمان خانواده " تمدن بچه ننه " تالیف استاد علی اکبر خانجانی در اینترنت منتشر شده است.
--------------------
دانلود رایگان است.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 5 آذر 1394 ساعت 11:49

رودخانه ی زندگی همچنان جاری است و در هر دقیقه اش سنگی سر راه دارد و چوبی می آورد و قورباغه ای در آن ابوعطا می خواند ، جاهای عمیق اش آرام دیده می شود و جاهای کم عمق اش خروشان !!
عالی بود .... خیلی عالی
سلام دادو ، لنگ زدنتون بهتر شدش؟؟

لنگی از یک نقطه ی بدن به همه جا سرایت کرده و حالا یکدست لنگ می زنم ، لنگ زدن یکدست از دور هارمونیک تر دیده می شود و اراد بنظر نمی رسد !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد