حال ما و روزگار ما ...

لابد آن شعر را شنیده اید که در حالات حضرت یعقوب نبی آمده است که می پرسند: "  چگونه یوسف را در چاه کنعان ندیدی ولی بویش را از مصر شنیدی !؟ "  گفت : " حال ما هم یک چیزی مثل یارانه هاست ، اگر واریز بکنند در طارم اعلی می نشینیم و اگر واریز نکنند پیش پای خودمان را هم نمی بینیم ... "

 

یک خبرنگار که دست انگلیس از آستین اش پیدا بود یکهویی یک عکسی از نوع " نشون بدم !!؟ " در آورد و رئیس جمهور خندان ما را به صلیب کشید که حجاب چرا !؟ حالا اینکه جواب رئیس جمهور نه تنها دشمن را قانع نکرد بلکه دوست را هم ناامید کرد به کنار !!! ( این اوج اعتدال بود ، وقتی دلخوشی نیست ، برای همه نیست !! دوست و دشمن نداریم !! ) ولی برای من خیلی جالب بود که رئیس جمهور در طفره ی طنازانه ای گفت : " مسایل مهمتری وجود دارد و ... " لابد رئیس جمهور انتظار داشت خبرنگار فرانسوی از زمان قطعی قطع شدن یارانه ها بپرسد !؟!؟!؟

===

حوالی سال 87 به پیشنهاد برادر بزرگتر در تعاونی مسکن کارخانه ثبت نام کردم برای یک فقره واحد آپارتمانی در شهرک سهند و تا امروز انواعی از حواشی را در رابطه با آن گذرانده ایم که به کنار ... نه یک مورد را اشاره بکنم که حیف است کنار برود !! موقع کلنگ زنی یک عده ی کثیری حضور داشتند و حتی از اداره تعاون هم آمده بودند و انگار مدیرعامل تعاونی مسکن ما در مراسم کلنگ زنی گفته بود که پروژه را 18 ماهه تحویل خواند داد و مسئولی که از اداره ی تعاون آمده بود گفته بود : " با این حساب ما بدهیم دیگر پروژه هایمان را این تعاونی کار بکند !!! " ( شیشکی در همان ابتدای امر!! )

خیلی سال پیش شهرک سهند در نزدیکی تبریز کلنگ خورد ( شاید حوالی 70 ) و قرار بود یک شهرک مسکونی بشود در حد 500هزار نفری ، حالا دقیقا نمی دانم چند هزار نفرش تحقق یافته است ولی بجز 25 سال پیش که از محدوده های خط کشی شده اش دیدن کرده بودم تا دیروز آنجا نرفته بودم !! حتی برای دیدن پروژه ای که در آن شرکت داشتم  !! یکی از دوستان پا در میانی کرد و دیروز عصر رفتیم آنجا ... بعد به کمک یکی دیگر از دوستان آدرس پروژه را پرسیدم و چشمم به جمال برج های در حال ساخت روشن شد ...

هیچی دیگه ... برای یکی مثل من که در خانه نشسته و چشم بسته برای خلق الله آدرس ددری می دهم خیلی افت داشت که در 25 سال گذشته سری به آنجا نزده باشم و وسط یک شهرک بزرگ و درن دشت ، عین غریبه ها چپ و راست را نگاه بکنم !!

===

صبح علی الطلوع یکی از همکاران داشت از انفجار فرانسه حرف می زد و من گمان کردم لبنان را با فرانسه اشتباه گرفته است ؛ کمی بعد دیدم رحمت به شهدای لبنان که یک راست رفتند به بهشت ، یک عالمه در فرانسه راهی جهنم شده اند !! از قرار معلوم کسی هم آن را گردن نگرفته است و همه را پای عزرائیل نوشته اند !!!

حالا چرا روسای جمهور ما می روند و آنها نمی آیند یک سوال دور از ذهن است !!  این تق و توق ها بخاطر این بود که سفر رئیس جمهور به تعویق بیافتد !!! دولت حقوق ما را نداد ، آه ما دامن رئیس دولت را گرفت !!!

 ( کلی اصلاحات ریز و درشت انجام دادم !! )