یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

ارتباط اعدادی داشتن ...

 

http://s6.picofile.com/file/8222151092/Math6.jpg

  

مردم تعلقات رفتاری خاصی دارند ؛ همچنانچه تعلقات پنداری و اعتقادی خاصی دارند ... هرکسی هم با تعلقات خودش بنوعی خوش بوده و در کار نقل و انتقال انرژی می باشد ، گاه انرژی مثبت می گیرد و گاه به آن انرژی منفی می دهد !! و بلعکس ...

  

اعداد بخاطر اینکه در زندگی انسان ها حضور دائم دارند نه تنها با علائق انسان ها که با سرشت آنها عجین شده اند و بنوعی خود را به زندگی و رفتارها و ... تحمیل می کنند !! برخی از خوشآمد روزگار برای خود تقدسی یافته اند ؛ مانند عدد 7 ، عدد 40 ، عدد ... !!! و برخی هم به دام نحوست افتاده و برای خودش جایی باز کرده اند ؛ مانند عدد 3 و عدد 13 !!! برخی ها هم شخصی سازی شده اند ؛ مانند عدد 23 برای من و خیلی ها و مانند عدد ... برای خیلی های دیگر !!!

 

یکی از دوستان علاقه ی خاصی به اعداد دوقلو دارد و یا تکرارهای خوشآیند اعداد ... مثلا ساعت 20:20  ؛ می گوید از این اعداد خوش ترکیب انرژی مثبت می گیرد!! یک عده ای هم از شدت علاقه دوست دارند عددی را به معجزه برسانند ، مانند سال 2000 که برای عده ای بطرز عجیبی جا افتاده بود و برایش می خواندند و می نوشتند !! یا برای سال 2012 منتظر پایان دنیا بودند و بخاطر حفاظت خود از این باور خودساخته، غذا و پوشاک اضافی جمع کرده بودند و احتمالا شمع هم می خریدند تا در تاریکی نمانند !!! حتی برای تاریخ 8.8.88 داستانی ساخته بودند و از این حرفها !!!

 

یک زمانی هم کتابی خریده بودم از یک نویسنده آمریکایی ، بنام " اعداد و تقدیرات " ( اگر اسم کتاب یادم نرفته باشد !! ) و با جمع و تفریق ها و محاسبات مختلف به عدد شخصی و عدد سال و عدد تقدیری هر فرد می پرداخت و برای خودش بازاری داشت پررونق تر از بازار ایران خودرو و صنایع وابسته به آن ( از بالا و از پائین !! )

 

و اما داستان خود من و عدد 15 !!

 

من سابقه ای نزدیک به 30 سال در زمینه اعتیاد اعدادی برای خودم اندوخته ام و داستان آن اینگونه شروع می شود که با دیدن پلاک ماشین ها ؛ البته آن زمان ماشین هایی که توقف کرده بودند (!) شماره آنها را با هم جمع و تفریق و ضرب و تقسیم می کردم تا به عدد 15 برسم !!! برای این محاسبه ی ساده قانون خاصی هم نداشتم که حتما یکبار از یک عمل ریاضی استفاده بکنم یا چند مورد !! گاه با یک جمع ساده به نتیجه می رسیدم و گاه با چند عمل ریاضی ... مثلا اگر پلاک ماشینی 21489 بود محاسبه می کردم ، هشت منهای چهار باضافه ی دو ضرب در یک باضافه ی نه که می شد عدد  15 !! البته این محاسبه رفته رفته باعث می شد تا سرعت محاسباتی من بالا برود و کم کم روی ماشین هایی که در حال حرکت بودند این کار را می کردم و باز پیشرفته تر ، یعنی ماشینی که می آمد باید تا زمانیکه از کنارم رد بشود مهر تائید 15 را می خورد و من حس خوبی پیدا می کردم !! و اگر روزی اعداد ناجور می شدند و این عدد بدست نمی آمد من یکجورایی دپرس می شدم ؛ البته نه در حد افسردگی بلکه در حد بیعلاقه شدن به زندگی !!! البته یک مزیت اخلاقی هم برایم داشت و عموما بچه ی سربه زیری دیده می شدم !!

 

بعد ها این رفتار زننده ( نگاه کردن به سپر ماشین ها که پلاک آنجا نصب می شود !! ) بدون لحاظ کردن دپرسینگ و یا خوشان خوشان شدن ، یکجورایی سرگرمی شده بود و امروزه هم اگر داخل ماشین در حال حرف زدن نبوده و نخوابیده باشم با ماشین هایی که از روبرو می آیند این کار زشت را انجام می دهم !!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین پنج‌شنبه 21 آبان 1394 ساعت 01:06

وای چه جالب !!
پس این فقط من نیستم که با پلاک ماشینها سر و سرّی دارم !!

مدل مال من فرق میکنه فقط !
من رقمهای پلاک ماشین جلویی رو فقط جمع میزنم
اگه زوج شد حس خوبی میگیرم!!
اما اگه فرد شد دوباره جمع میزنم شاید زوج بشه !!!

بذارید یه اعتراف هم بکنم!!
گاهی که تو ترافیک گیر میکنم خیلی سریع میگم اگه مجموع رقمهای پلاک ماشین جلویی زوج بشه ، فلان کار براحتی انجام میشه ... اما اگه فرد باشه نمیشه !!!

یه چیزی هم میگم فقط قول بدین نخندین ها !
وقتی پسرم کنکور داد یه بار پشت چراغ قرمز نیت کردم اگه شیراز قبول بشه مجموع رقمهای پلاک ماشین جلویی زوج باشه .. بلافاصله شروع کردم به جمع زدن!! نمیدونین ضربان قلبم چقدر تند شده بود !!
و وقتی حاصل جمع زوج شد از خوشحالی جیغ زدم تو ماشین !!!


من واقعا خوشحالم که یه نفر دیگه هم مثل من پیدا شده !!

سلام
بهرحال چه ارتباطی باشد بدو دخالت فرد و یا ارتباطی که خود فرد در ایجاد آن دست داشته باشد (!) تعلق خاطر جالبی ست !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد