یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

درگیر زندگی شفاهی ...

 

این چند روز درگیر مسایل شفاهی هستم و برای همین خوب به حرف زدن افتاده ام و از نوشتن زیاد خبری نیست ، بحث خرید رکوردر هم بالا گرفته است ، البته آن روز امتحان کردم و دیدم موبایلم چنین توانایی را دارد ولی نمی دانم چرا صدایم انگار مال خودم نیست ... قبلا سابقه ضبط صدای خودم را دارم و چند کاست پر کرده ام ولی انگار این صدای من مثل آن صدای من نیست !!

  

 

یکی دو شب بود که خواب های خوشگل خوشگل می دیدم ؛ البته نه از آنهایی که بشود تعریف کرد (!) ولی می شود برایشان کتاب نوشت ...

 

مثلا یکی از آنها مربوط می شد به کندن کف قنادی محله مان ( البته بهمراه خود قناد محله !! ) و یافتن یک چیز خاص که مراجعه کردم و اصلا در آن رابطه چیزی در انواعی از سایت های تعبیر خواب نبود !! خواب بی تعبیر انگار لقمه ی جویده شده ی قورت داده نشده است !!!

 

یکی دیگر هم شب بعد از آن بود و این بار باز از آن دسته خواب ها بود ولی در شکل و شمایل دیگر ، در دل یک روستای نابلد یک بنای مخروبه بود و کسانی که ساکن آنجا بودند اصلا در رابطه با آنجا حرفی نمی زدند و یک جورایی احترام همراه با ترس داشتند و بزحمت یکی را پیدا کردم و در مورد آن ساختمان پرسیدم ؛ آنهم دیوانه ی روستا بود و جواب داد : " ..... " !! آن هم که در کیسه مُعَبِّرها نبود ، کسی نمی داند این یوزارسیف بعد از تعطیلی صافکاری اش ( بخاطر کمپین ضد خرید خودرو !! ) کجاها دنبال نان می دود !!!؟؟

 

***

 

امروز در مورد اینکه موارد زیادی برایم پیش آمده که دیده ام غیرت زنانه کارسازتر از غیرت مردان بوده حرفی زده بودم و البته به مذاق همکارانم خوش نیامده بود و بدلیل مجرد بودن حرف هایم را به سخره گرفته بودند (!!) و مجبور شدم نیم ساعتی یکی از عملیات های امداد برای زلزله ی ورزقان را که با هلی کوپتر بودیم و 3-4 فقره امدادگر خانم با خودمان همراه داشتیم را بازخوانی بکنم !!

===

امروز معاون وزیر آمده بود برای یک دیدار سرپایی از کارخانه ؛ مطمئنا کارهای دیگری هم داشت ، چون نیم ساعت بیشتر به ما نرسید و بلافاصله بدو بدو رفت !! کاری ندارم چه کاری داشت ولی آمدنش باعث شد تا حقوق شهریور را دیروز عصر واریز بکنند ... الهی راه وزیر را از این طرف می انداختی بلکم حقوق مهر را هم می دادند !!!


این بزرگواران هیچ کجای بدنشان هم برکت نداشته باشد پاخیری شان خوب است ، در زمستان توی باغچه ی یخزده رز می رویانند این هوار !!!!

 

***

 

امروز سیزده آبان و روز دانش آموز است ، از خاطرات دور رفتن به راهپیمایی و در رفتن به قصد سینما یادم مانده است ؛ تا همین سال گذشته فریاد " مرگ بر آمریکا " هم می آمد ، نمی دانم در سالهای بعد هم بشود تکرار کرد یا نه !!؟ می گویند در بوشهر یکی از مقامات این شعار را در ملاءعام ممنوع کرده بود !! من از محل تقیه (!!) توی سرویس کارخانه که بودم ، چشمانم را بسته و خودم را بخواب زدم و آن وقت یک تسبیح " مرگ بر آمریکا " گفتم !!

 

نظرات 1 + ارسال نظر
جیمبو چهارشنبه 13 آبان 1394 ساعت 16:03

دادو زیادی تو مورد امریکا شلوغ میکنی طوری حرف میزنی ادم فکر میکنه فیدل کاسترویی


سال بعد از اول شهریور یادم بینداز ریش بگذارم شاید در عرض دو ماه و نیم کمی قیافه ام فیدلی شد !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد