یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

تمامِ پائیز ...

 

نمی دانم کجای شب بود که یک پیام هایی می آمد ... صبح که بیدار شدم چشمم به همان پیام ها خورد ولی نمی دانم چرا نگاه نکردم !! یک جایی دعوت شده ام بنام کتابخانه ی مرکزی (!!) گروه بوداری است ولی چه می شود کرد ، بخاطر منافع قلیل شان باید مضرات کثیرشان را تحمل کرد !! از مطالبی که می گذارد معلوم است که پشت اش دلارهای آمریکایی خوابیده است !! ( یک دوره ای این اصطلاح خیلی صدا می کرد !! ) ... وقتی از آن ناحیه پیام می آید برای چک کردن بیخیال می شوم تا وقت مناسبی گیرم بیاید !!


توی کارخانه نشسته بودم که یادم افتاد انگار چند تا پیام داشتم !! اوضاع نت هم که خراب است و تلگرام هم که ایضاًً !!! شاید هم وقتی این دو بهم می خورند اوضاع بدتر می شود !! این نرم افزارها کلاً از یک ریشه آب می خورند ؛ نانو شبیخون های فرهنگی !!


تلگرام را باز کردم و دیدم چند پیام ناخوانده دارم و یکی از دوستی بود که پیام هایش نشان می دهد ددر رفته بودند !! خدا عمرشان را به عزت بیالاید هر وقت ددر می روند چند تایی هم برای من عکس کنار می گذارند تا سر پیری بنشینم و خاطراتم را نشخوار بکنم !! آن هم از کجا ؛ آبشار لاتونی که برای یک عمر تعریف کردن خاطره دارم !! تا عکس ها باز بشود دفتر صبح بسته شد و لنگ ظهر آمد !! ولی ارزش آنهمه صبر کردن راداشت ، رفتن به آبشار لاتون در یک هوای بارانی و مه آلود و عکس های خیلی زیبا ...

 

یکی را جدا کردم ؛ از بس که زیبا بود و تماشا کردنی !! همه ی پائیز را در خودش دارد ...

  

 

http://s6.picofile.com/file/8220437334/photo_2015_11_01_21_27_54.jpg

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین یکشنبه 10 آبان 1394 ساعت 22:25

آدم یاد رنگین کمان میفته
بسیار زیباست ...

برای من هم خیلی جالب انگیزناک بود ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد