یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

روی خط پائیز ...

 

امروز حوالی ساعت 13 بود که یکی از دوستان زنگ زد و برای یک ددر دورهمی قرار گذاشتیم ... البته برنامه ی خاصی در نظر نبود ... همسربانوی دوستم همان ابتدا خودش را کنار کشیده بود که هر کجا خودتان دوست دارید !! مانده بودیم ما سه نفر ، که البته نفر اول رانندگی می کرد و من صحبت و نفر سوم که یک و نیم ساله بود و خواب بود و نظر نمی داد ولی برنامه را رهبری می کرد !!

  

 

من پیشنهاد دادم سری به بیرون شهر بزنیم تا از پائیز خبری بگیریم ، پیشنهاد قبول شد و مسیرمان بطرف شمال غرب شهر بود ... از کنار پایگاه دوم شکاری به راست پیچیده و مسیر اقامت گاه جذامیان باباباغی و در ادامه بطرف آخرین روستای مسیر که گلزار باشد ... البته این مسیر در ادامه به گردنه ی مشکعنبر و شهرستان ورزقان ختم می شود که بدلیل بارندگی و خاکی بودن مسیر گردنه با سواری حیف است از آنجا تردد بشود !!! خاصه برای ددر ، برای سفر ضروری زیاد هم بدک نیست !!

 

پائیز با تمام وجود در اطراف جاده داشت سرود فتح می خواند ، ابرهای سیاه چنان آسمان را پوشانده بودند که انگار میخواهند یک شبه ارومیه را پر از آب بکنند ؛ ولی با کدام دعا و کدام همت !!؟؟  دریاچه نه با وعده های انتخاباتی رئیس جمهور و نه با اشک تمساح های اهالی که خود چاه عمیق می زنند با دادن رشوه (!) و باغاتشان را نه تنها سیراب که غرقآب می کنند و نه ... پر شدنی نیست !!

 

یکی از همکاران روز قبل با چکه های اولیه باران سری به آسمان کرده و گفت : " کاش آنقدر ببارد که دریاچه زنده شود !! " گفتم : " خشک شدن سی ساله را به یک شب نمی شود جبران کرد ، دعای امثال تو اگر قرار باشد بگیرد ، آنقدر باید باران ببارد و ببارد که می ترسم تبریز را با خود شسته و به دریاچه بریزد !! "

 

مسیرمان را از شهر تازه شهر شده اسپیران ( سفیده خوان جدید ) ادامه دادیم ، به لطف یکی از نمایندگان ، دارند مسیر را دو باند و آزاد راه می کنند ، نمی گویم برای کدام تردد !؟!؟ چون روزی بکار خواهد آمد ولی انگار در مسایل شهری ، جاده و خیابان زودتر به چشم می آید و انتخابات هم که نزدیک است !!!!! بجای پرداختن به مسایل زیربنایی و مشکلاتی که این شهرک با آن دست به گریبان خواهد بود و البته که وظیفه است و در هیچ شیپور و طبلی فریاد نمی شوند ؛ ساختن این راه دراولویت قرار گرفته است !! البته این امر سراسری است و نقشی که آسفالت در انتخابات های مختلف بازی می کند را هیچ گزینه ای در سی سال گذشته نتوانسته است کنار بزند !! در میان وزرای دولت جدید هم وزارت راه نمره ی خوبی دارد ، چون آسفالتش ملموس تر است !!!

 

 از روستای گلزار که رد شدیم ، زیبایی پائیز دو چندان شد و حرفهایی که امروزه خریدار ندارد را رها کرده و برای تماشا پیاده شدیم !! دوربینی به همراه نداشتیم ، برای همین چند تا عکس با همین هوآوی گرفتیم که از قدیم گفته اند "شیرنی اولمین یئرده ، ایدیه قاقا دیللر !! " ( وقتی شیرینی نباشد ، سنجد حکم قاقا دارد !! )

 

http://s6.picofile.com/file/8220066726/IMG_20151030_143659.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8220066884/IMG_20151030_143713.jpg

 

http://s3.picofile.com/file/8220079292/IMG_20151030_143742.jpg

 

http://s6.picofile.com/file/8220079618/IMG_20151030_144759.jpg

 

این هم یک عکس مخصوص ... چند سیب هنوز روی درخت مانده اند و درخت کرکره ی پائیز را پائین کشیده است !! اوضاع آسمان هم که در عکس ها معلوم است !!

 

نظرات 2 + ارسال نظر
علی امین زاده شنبه 9 آبان 1394 ساعت 18:48 http://www.pocket-encyclopedia.com

من دقت نکرده بودم شما هم وبلاگ دارید و گرنه زودتر خدمت می رسیدم.

ورزقان؟ ورزقان... چقدر این اسم آشناست!
اوه! چند سال پیش زلزله نیومد اونجا؟!

سلام
شما لطف دارید ...
بله ... ورزقان مرکز جنگلهای ارسباران است ... و زلزله ای در پرونده اش

نگین یکشنبه 10 آبان 1394 ساعت 22:22

سلام

مرسی به این "ایده" که صد کیلو خامه و قرابیه رو گذاشت تو جیب کوچیکش

والا از حرفای سی یا سی ش که ترجیح میدم(!) سر در نیارم ولی خوب بابت عکسها ممنون
(یادم به بچه هایی افتاد که هنوز سواد خوندن ندارن و توی کتاب قصه فقط عکساشو نگاه میکنن)!!!


دل آسمون هم مثل دل ملت گرفته انگار ...

سلام
من با دیدن ملت یاد املت افتادم و دلم باز شد !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد