گَندوانه !!

دیشب کلی تبلیغات کردند و مرا نشاندند برای تماشای برنامه ی خندوانه ، البته قبلا گفته بودم که زیاد از رفتار رامبد جوان و کسانی که در مایه های او هستند؛ مثل خمسه و ... ( حالا بالا و پائین را خودشان جدا بکنند ! ) زیاد خوشم نمی آید ...

خلاصه اینکه نشستیم برای تماشا و خدائیش نه تنها دیشب من چیزی ندیدم جز لودگی از نوع سَبُک ، بلکه دعوت کنندگان هم اذعان داشتند که برنامه ی دیشب خندوانه ، بجز مهمان برنامه که آقای عرفانی باشد ( که آنهم بوی دیدی می داد !! ) نسبت به قسمت های قبلی چیزی نبود ... متاسفانه مهم نیست که در ایران چیزی در چنته داشته باشی ، همینکه راهی بدرون چنته ی تی وی باز بکنی نانت در روغن خواهد بود و یک عده تماشاچی همه چی پسند که برایت سوت بزنند و آنقدر کف بزنند که خودت در کفِ اینهمه احساسات مات و مبهوت بمانی !!

زندگی به انسان ها این فرصت را می دهد تا برای گند زدن دورخیز بکنند ، خیزبرداشتن دقیقا مقابل روش پیمودن راه بصورت قدم به قدم می باشد ، در روش قدم به قدم سرعت پائین بوده و حدود پیشرفت معلوم است ولی وقتی یکی خیز برمی دارد ؛ آنهم از نوع اشتیاق و طمع بالا ، نمی داند کجا فرود خواهد آمد و چه بسا کمی آن طرف تر فرود بیاید !!

برخی اوقات در بعضی مسایل نیاز می شود تا عده ای یک قدم بیایند جلوتر تا با بدوش گرفتن مسئولیت ، گره گشا بوده و بنوعی راهبر باشند ... در این قبیل موارد افرادی که علاقه به دورخیز دارند زود کاندید می شوند ، بهرحال موقعیتی دست داده که می توانند راه صدساله را یک شبه بروند ولی غالبا در کوتاه مدت گَند می زنند ، هم به پستی که دارند و هم به سابقه شان و هم ...