غم زمانه خورم یا فراق یار کشم به طاقتی که ندارم کدام بار کشم نه قوتی که توانم کناره جستن از او نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم نه دست صبر که در آستین عقل برم نه پای عقل که در دامن قرار کشم ز دوستان به جفا سیرگشت مردی نیست جفای دوست زنم گر نه مردوار کشم چو میتوان به صبوری کشید جور عدو چرا صبور نباشم که جور یار کشم شراب خورده ساقی ز جام صافی وصل ضرورتست که درد سر خمار کشم گلی چو روی تو گر در چمن به دست آید کمینه دیده سعدیش پیش خار کشم
البته ما اگر باشد جور یار می کشیم و اگر نباشد درد فراق !!
سلام سلام درود بر روان پاک استاد سخن، شیخ اجل، سعدی شیرازی زیبا زیبا... این غزل و غزل های دیگر . مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم .
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
نه قوتی که توانم کناره جستن از او
نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم
نه دست صبر که در آستین عقل برم
نه پای عقل که در دامن قرار کشم
ز دوستان به جفا سیرگشت مردی نیست
جفای دوست زنم گر نه مردوار کشم
چو میتوان به صبوری کشید جور عدو
چرا صبور نباشم که جور یار کشم
شراب خورده ساقی ز جام صافی وصل
ضرورتست که درد سر خمار کشم
گلی چو روی تو گر در چمن به دست آید
کمینه دیده سعدیش پیش خار کشم
البته ما اگر باشد جور یار می کشیم و اگر نباشد درد فراق !!
سلام سلام
درود بر روان پاک استاد سخن، شیخ اجل، سعدی شیرازی
زیبا زیبا... این غزل و غزل های دیگر
.
مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم
.