یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

روزهای پر چانه زنی !!

 

طبق فشاری که از بالا می آید باید سازمان خصوصی سازی شرکت ما را بهمراه شرکت ماشین سازی تا آخر سال 93 به بخش خصوصی واگذار می کرد ، آنهم بهر طریق ممکن !! بهرحال نه مال پدرشان هست و نه برای گذاشتن یک آجر آن زحمت کشیده اند !!

 

 

تقریبا از ششماهه دوم همه  ی حرفها در کارخانه به فروش رفتن یا نرفتن ختم می شد !! از تخفیفات دهها میلیاردی گرفته تا انواع قربان صدقه ها !!! ولی هنوز کسی پا پیش نمی گذارد ، شاید هم یک دلیل آن این است که خریدار می داند به هر کسی نمی توانند بفروشند و می خواهد قانون فروش و زمان به کمکش بیاید و تا حداقل ترین قیمت پائین بیایند !! 


یکی دو برگ برنده برای فروش نرفتن هم وجود دارد و یکی از آنها این است که مجموعه ماشین سازی طوری طراحی و ساخته شده است که باید همراه هم فروخته شود و تکه تکه کردنش کار دست فروشنده و خریدار می دهد ... از طرفی بالا بودن سن کارگران رسمی اجازه مانور دادن راحت را به خریدار جدید نخواهد داد و باید نقشه ای کشیده شود تا آخرین نسل کارگران رسمی کشور که بنوعی قانون کار با بالاترین درصد شامل حالشان می شود مانند دایناسورها منقرض شوند و آنوقت همه بصورت یک دست بروند زیر انواع چترهای حمایتی و قانون کار هم کشک بشود برود پی کارش !! 


تقریبا در تمام مجموعه های فروخته شده قانون های کار بصورت جزیره ای درآمده است و هر کس در محدوده ی کاری خودش براحتی اعمال نظر می کند !!


دیروز از خصوصی سازی تشریف آورده بودند ؛ با چند دسته چک !! و برای دیون عقب مانده کارخانه ، زرت زرت چک می کشیدند ... در این میان عده ای که بنوعی سابقه ی خدمتشان در سال 93 تمام شده بود و هنوز در مراحل نهایی بازنشستگی بودند نیز بی نصیب نمانده و برای پایان کار و دیون اشخاص و  ... هم کلی چک صادر کردند !! تا احیانا اگر خریدار بهانه کرد برایش راه فرجی باز کرده باشند !!


در این میان یک عده که خود من هم شامل آنها هستم و  سال 94 ، سال بازنشستگی شان محسوب می شود ، در هر گوشه و کنار از فروش ، بازنشستگی ، خصوصی سازی و ... حرف می زدند و چون باطن قضیه و چرایی آن بر هیچکس روشن نیست برای همین هر کسی بنوعی تفسیر می کرد و توضیح می داد که منافعش تامین بشود !!


یک عده هم این وسط راه افتاده اند و وقتی می شنوند فروش نرفته است ، راه می افتند که ما رفتیم استانداری و پیش فلان نماینده که نگذارند بفروش برود و باز از هفته ی بعد کارخانه برای فروش عرضه می شود !!!


یاد یکی از ایمیل های خارجکی ام افتادم که دوستی از کانادا برایم نوشته بود ، شرکت اریکسون برای اینکه می خواست تعدیل نیروی انسانی بکند ، یک دعوت کلی کرده بود و همه را در یک سالن جمع کرده بود و برایشان از دلایلی که مدیریت برای تعدیل نیروی کار دارد سخنرانی ترتیب داده بودند ، آنهم کسانیکه باید اخراج می شدند !!!!

 

فعلا مائیم و چوب حراجی بالای سرمان !!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد