دوست شما رفته است به کانادا ، در میان عکس هایی که برایتان می فرستد چه چیزی برایتان جالبتر خواهد بود !؟ عکس از ساختمان های بلند ، خیابان های تمیز و مرتب ، آدم هایی که شبیه خودشان هستند ، آرامش شهر ها و یا ... !؟!؟
اخیرا یکی از دوستان رفت کانادا ، از نظر زمانی چیزی حدود 12 ساعت عقب تر رفته است !! یعنی اگر اینجا 9 صبح من در حال خوردن سرشیر عسل برای صبحانه باشم او دیشب ساعت 8/30 دارد شام می خورد !!
حالا از جمیع نظرات دیگر ؛ البته بجز چند مورد خاص !! ، چقدر جلوتر افتاده باشد را باید خودش بگوید و یا به تصویر بکشد ، گمان اولیه ی من این است وقتی آدم به جای جدیدی می رود اول از همه چیزهایی که اینجا نداشت و آنجا هست به چشمش می آیند و بتدریج می بیند که نداشته هایش نیمه ی دیگر زندگی و نیمه ی خالی لیوانش نبودند و تازه می فهمد حرکت های عرضی و طولی در روی زمین فایده ای ندارد !! یا باید راهی برای رفتن به بالا پیدا بکند و یا منتظر بماند برای رفتن به زیر زمین !!!!
دیروز ناگهان سیفون وایبر کشیده شد و یک عالمه آلارم سرازیر شد !! با خودم فکر کردم شاید بازهم یکی مرا به یکی از این جمع های عدیده ، ادیده است !! کار داشتم و بیخیال شدم و کمی بعد یک آلارم تکی آمد ، رفتم ببینم چه خبر است ، متوجه شدم که از یک شماره اجنبیایی یک عالمه پی ام وارد شده است !! و بعد فهمیدم آنچه قبلا سرازیر شده بود پی ام های دوستم از کانادا بود بهمراه یک عالمه عکس !!! و یکی از عکس ها همان عکسی بود که در بالا به آن اشاره کردم :
کانادا درای ، اورجینال !!
یادم می آید اولین بار که رفته بودم دماوند ، ماشین جایی نگهداشت و ما فکر کردیم بازم ایرادی پیدا کرده !! ( این جمله بنوعی سابقه ی سفر را نشان می دهد و شاید یاد ماشین مشدی ممدلی بیافتید !! ) بعد راننده مرا صدا زد و گفت : " بیا پائین یک دوغ آبغلی پای کارخانه اش بخور ببین چه طعمی دارد !!؟ " یادم می آید بهترین طعمی که از خوردن دوغ آبعلی نصیبم شده در همان جا بود !!
chox guldum :D
من فکر میکنم اولین چیزی که نظرم رو جلب کنه آرامش و نظم این مناطق باشه البته به گمانم در دراز مدت دلم برای هیاهو و شلوغی و بی در و پیکری اینجا تنگ بشه سال هاست که به این زندگی پر تنش عادت کردیم و امان از این عادت