روزگار ما ...

روزگارمان خوب است / هنوز نفسی می آید و می رود .../ نیاید دردسر است و بیاید و نرود باز دردسر است !! / اگر از کشمکش نَفَس فراغتی بیابیم  / می شویم گرفتار هَوَس ... /

از یک طرف رفته ایم سراغ طرح مشارکتی ساخت و ساز دندان ها و از طرفی فرانسه می خوانیم ؛‌به استادم می گویم :‌ "‌ تلفظ حرف س بدون دندان مثل خوردن سوپ با چنگال است !! "

دفتر خریده ایم و مثل سالهای دور از خاطره و یاد ،‌مشق شب می نویسیم ... خودمان دوست داریم خط تحریری مان فراموش مان نشود ،‌کی برد را یک بد خط اختراع کرد و شاید هم بدخطی مردم باعث شد یکی به داد مردم برسد و خط همه را یکسان کند !! امروز چند تا از همکارها را فرستاده بودم امتحان "‌ کاهش ارتقاء "‌بدهند ،‌ داستانش طولانی است و یکی  دو هفته ای می شود که سرگرم حواشی آن هستیم ،‌آنقدر جوک و حرف و حدیث دارد که یک کتاب حرف می شود ،‌ امروز استادشان مرا خواسته است و ورقه ی یکی را به من نشان داده و می گوید :‌ "‌ اینها را بخوان ببین به چه زبانی نوشته است !؟‌ "‌ صد رجمت به هیروگلیف حداقل خوانده نشود نوع خطی اش را مشخص می کند !!

شنبه رفته بودم فوتبال و هنوز از لنگیدن خلاص نشده ام که امروز هم دوباره رفتم فوتبال ،‌اوضاعم خوب است ولی تو باور نکن !! دو شب گذشته را شام کثیف خورده ام !! احتمال می دهم بیداری ام به ساعت 20 نَکِشد و بخوابم ،‌این چند سطر را هم نوشتم که بگویم :

روزگارمان خوب است / هنوز نفسی می آید و می رود ...