یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

سری دوم خرید


امشب سری دوم خریدهای مربوط به ملحقات دوربین رسید ، خرید های جدید شامل بند سینه ی دوربین و صفحه ی نمایشگر دوربین بود و یک کتابچه ی راهنمای فارسی ،‌ نوع بسته بندی ها و اتصالات ساده و زیبا و فنی فوق العاده جذاب هستند

 

 

GoPro LCD Touch BacPac™

GoPro LCD Touch BacPac™

A Model Chest Body Strap For GoPro - GP25

نظرات 2 + ارسال نظر
همطاف یلنیز جمعه 16 آبان 1393 ساعت 15:30 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
مجددا مبارکتان باشد
ان شاءالله در شادی ها استفاده شوند
و
مونیتور دوربین؟ باید جالب باشد

شما بخوانید صفحه ی ال سی دی یا نمایشگر
سلام

واحه پنج‌شنبه 22 آبان 1393 ساعت 10:08

سلام دادو خان
1-سری دوم خرید مبارک باشه.ایشالا سری ها و دنباله های بعدی
2-جمعه ول معطلی:نایلونهای ذخیره شده توسط گرامی مادرتون خودش یه پروژه بزرگ تمیزکاریه.
3-هزار باده ی ناخورده در رگ تاک است :امیدوارم زندگی هامون هیچوقت دچار بلااستفادگی و البته وقفه نشه.چون هنوز کارهای نیمه کاره زیاد داریم.و ضمنا کار مغان هم به پایان نرسیده.
4-راه رسیدن به آرامش: نمیدونستم اگه چاقو بیش از حد تیز بشه ،کند میشه..درست بر عکس زبان
5-کنج گاویبیچاره اون طرف.... از زخم زبان دادو خان هم /نیشترها رها بر دل یاران غار
6-عصرانه:این جمله را شدیدا لایک میکنم:اگر چنین اشرافی به زندگی خودمان و اطرافیان داشته باشیم تا 90 درصد سکوت را جایگزین حرف زدنهایمان میکنیم.
7-صبحانه:برگها عین رقصنده های سماع:به به!چه تعبیر قشنگی!..همیشه دوست داشتم برم قونیه و از نزدیک قبه ی سبز آرامگاه ملای روم را ببینم..سفر ترکیه جور شد و تصمیم گرفتیم بریم برای خرید بلیط که همون روز فهمیدیم اسممون برای سفر به خانه ی خدا دراومده..
البته رقص عارفانه ی سماع را از نزدیک دیدم
هنر، کپی براداری از طبیعت زیباست.رقص صوفیان هم اونها را مثل همون برگ سبک میکنه.تا سنگینی تعلقات به روی دوشه ، رها شدن در مرگ به منزله ی آغاز زندگی نیست.رقص برگ جهش از مرگ به سوی خاک و جاودانه شدنشه.
راستی یه مطلب در مورد سماع شنیدم براتون کاملش را مینویسم:
سایه ها کوتاه بود و جایی نبود برای آرمیدن و دوری از تیزی آفتاب. در بازار زرگران قونیه صدایی نبود مگر صدای کوبیدن بر زر... صلاح الدین پیر بر در حجره خویش درجستجوی طلای وجود خود نشسته بود. گروهی از صاحب دلان از مقابل حجره ها می گذشتند. صلاح الدین زرکوب از دور مولانا را دید که رو به سوی حجره ی او دارد و عده ای او را همراهی می کنند صلاح الدین محو تماشای مولانا و مریدان شده بود... صدای بازار زرگران در گوش مولانا می پیچید ... تق تق ... تق تق ...
مولانا زمزمه کرد : حق حق ... حق حق ... مولانا به ناگاه بر جای خود میخ کوب شد گویی آن چکش ها بر وجود او نواخته می شد. ایستاد... دست ها را به سوی معشوق بالا برد... پای راستش را کمی بلند کردو روی پای دیگرش چرخی زد. سرش را به سوی آسمان بلند کرد.و. بلند گفت: حق حق...مریدان از مراد خویش پیروی کردند... می چرخیدندو می گفتند: حق... مولانا می چرخید... می ایستاد... پای می کوفت و دوباره می چرخید... می رقصید...
گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست
گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت
جماعت بازار مات و مبهوت می نگریستند. زرگران لحظه ای خاموش شدند ... صلاح الدین اشاره کرد ؛بکوبید... در فکر خرابی زر ها نباشید... بکوبید تا آن هنگام که مولانا با صدای کوبیدن شما می رقصد بکوبید... و آن ها اشاره صلاح الدین را به کاربستند...
مولانا گویا در این عالم نبود عرق می ریخت... می خواند با صدای بلند می خواند : حق حق...
هین سخن تازه بگو ؛ تا دو جهان تازه شود
وارهد از حد جهان بی حد و اندازه شود.
خاک سیه بر سر او کز دم تو تازه نشد
یا همگی رنگ شود یا همه آوازه شود
مریدی برخواست, دفی بدست گرفت و نواخت... صلاح الدین طاقت نیاورد از زمین برخواست. به میان یاران رفت و رقص را آغاز کرد. مولانا می چرخید. صلاح الدین می چرخید. بازار و شهر قونیه می چرخید و جز حق صدایی نبود...
پایکوبی ادامه داشت و صدای زرکوبان بازار قونیه همراه نوای دف، سماع کنندگان را به شور وا می داشت. سماع تا غروب ادامه یافت. مولانا و صلاح الدین و دیگر مریدان سرمست از باده ی تجلی، راه خروج بازار را پیش گرفتن رفتند. زرکوبان ماندند و زرهای پاره و سکوت.

سلام
مرسی از مطلبی که گذاشتید ، منهم کوبیدم به دیوار وبلاگ ...
...
چاقو با تیزکردن بیش از حد کند می شود !! مثل نوک مداد که با تراش دادن زیاد می شکست و از نو باید تراش داد ، البته تراش رومیزی مشکل را ظاهرا حل کرده ، نوک مداد نمی شکند و در عوض عمرش می تواند سریعا ته بکشد !!! و زبان که بخاطر تیز بودن زیاد می تواند سر صاحب اش را بباد بدهد !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد