یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

نکته لوژی ( 1 )


بلندپروازی ها انسان از روزی شروع شد که واژه ی فردا را اختراع کرد !!

  

انسان موجود واقع بین و ضعیفی بود که از ترس باد و باران و حیوانات دیگر به غارها پناه برده بود ، اولین چیزی که انسان کشف کرد این بود که در داخل غار هیچ موجود زنده ای که برای انسان خطرناک باشد وجود ندارد ، وقتی انسان شب خوابید و روز دیگری را آغاز کرد کلمه دیروز برایش بوجود آمده بود و در ساخت شدن دیروزش اصلا نقشی نداشت ، پس اگر روز قبل دیروز بود چاره ای نبود که روزیکه در آن بود امروز باشد ...


و روزهای بعد هم به همین منوال می گذشت ، شبها از فرط خستگی می خوابید چون همیشه ترس با او بود و اگر روز بعد را می توانست ببیند یک دیروز دیگر برایش ساخته می شد !! و وقتی تعداد دیروز هایش به هفت عدد رسید ، شب قبل از خوابیدن بفکر فرو رفت که اگر فردا باز چشمانم را باز بکنم دیروزهایم یکی اضافه خواهد شد و نام دیروزی که روز بعد متولد می شد را فردا گذاشت ، فردا دیروز اضافه ای بود که تنها امید پشتوانه ی ساخته شدنش بود و اگر امید نباشد مفهومش را از دست می داد ...


سالها گذشت و انسان چیزهای زیادی آموخت ، و چیزهای زیادی اندوخت ، چیزهایی که برای بکاربردنشان نیاز به روزهای زیادی بود او حالا صاحب هزاران فردا بود ولی برای اینکه آنها تبدیل به دیروزش بشوند راه سختی در پیش رو داشت ، روزگار بدون توجه به او و آرزوهایش ، ساعتش را برای خودش تنظیم کرده بود ...


یکی از همین امروزها انسان مرد و هزاران فردا از خودش بجا گذاشت که هیچگاه فرصتی برای دیروز شدن نیافته بودند ...

 

نظرات 4 + ارسال نظر
helen پنج‌شنبه 27 شهریور 1393 ساعت 02:29 http://mihanblog-ir-pars.leue.biz

سلامممممم ایول
آدم یه همچین وبایی رو میبینه از وب خودش ناامید میشه
5615

واحه پنج‌شنبه 27 شهریور 1393 ساعت 10:28

سلام
و شوخی های انسان از زمانی شروع شد که گفتن واقعیت ترسناک شد...
واژه ی فردا ..پر از امید و البته انتظار برای بهترشدن اوضاع.
جالب بود..ممنون از نوشته ی تامل برانگیزتون

همطاف یلنیز پنج‌شنبه 27 شهریور 1393 ساعت 22:17 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
دیروز امروز فردا
دیروزش را فردا کرد امروزش مرد و...
بروم دوباره بخوانم شاید وفهمم

سلام
از دوباره خواندن چیزی دستگیر شد ؟ شاید هم حالا به پسفردا رسیده ای !؟!؟

khatere hastam جمعه 28 شهریور 1393 ساعت 12:01 http://mahkoomin.blogsky.com

و چه زود فردایمان دیروز می شود بدون تغییری و چه دیر فردایی می رسد که آرزوی امروز و دیروزمان است و شاید هم اصلا نرسد و چه راحت امروزمان را به امید فردایی واهی و در حسرت دیروز به پایان رسید تباه میکنیم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد