یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

غیرووووور ...



دوستی که باهم رفته بودیم کوه ، بعد از اجرای یک برنامه ی فشرده و کمی سخت (!) از تعریف دیگرانی که علم کوه رفته اند و از روی سوالات آنها عمق فاجعه را درک می کند !! بیخود نیست که من دوست دارم با ناشی جماعت به علم کوه بروم ، تا ششماه چشمه ی ذوقش فعال خواهد بود ...

 

 

دیروز یکی از همکاران مرا صدا زده و گفت : " بابا ... با این بنده خدا چکار کرده ای !؟ هنوز راه رفتنش درست نشده است از بس خسته اش کرده ای !! " گفتم : " تقصیر خودش است ، او نمی داند با " بچه ی دوه چی " طرف است و غیروور مرا جریحه دار کرده و گفته بود که از تو کم نخواهم آورد برای همین رفتم ببینم کم می آورد یا نه !!؟


و در ادامه توضیح دادم که غیرووور " بچه ی دوه چی " یک چیز دیگریست ، عزرائیل که جانش را گرفت تازه غیروورش 24 ساعت بعد از تنش خارج می شود !!


در مثل هست که ما بچه های محله ی دوه چی ؛ شاید از اسب بیافتیم ولی از زین نمی افتیم و این رابطه ی مستقیم با همین داستان غیروووور دارد


===


شب با دوستی در ددر شهری بودم ، بنده خدا اخیرا در جریان ارتعاشات عاطفی قرار گرفته است و گهگاه ته لهجه اش می لرزد !! داشتم جریانات علم کوه را برایش می گفتم و این مورد غیرووور هم برایش خوشآیند افتاده بود که دیدم یکی از بچه های امداد کوهستان ، بغل به بغل ما دارد ماشین می راند ، شیشه را پائین داده و حالش را پرسیدم و گفتم : " سبلان هم که رفتید ، بدون من خوش گذشت !!؟ " قیافه ی خاصی دارد و خاطرات عجیبی از زندگی برای خودش در این عمر کم جمع کرده است ؛ با دیدن من بلافاصله گفت : " آقا ... مبارکه ... شنیدم ازدواج کرده ای !؟ صدای خروس دربیار ببینم چطوری !!؟ " گفتم : " برای شنیدن خبر ازدواج از دهان خودم باید سه تا قسم برای پشت بندش بخواهید ، باورش از دهان دیگران که محال است !! "


برای این مکالمه ی کوتاه هم کلی خندیدیم ...

 

===


بعضی ها خیلی بدشانس هستند ، در طول زندگی مشکلات زیادی سرراهشان قرار می گیرد ، نمی شود گفت که خودشان بی تقصیر نبوده اند !! و نمی شود همه را گردن این و آن انداخت ، بهرحال زندگی پرتاوانی دارند ...


خبر آمد که یکی از دوستان اسکی که از مربیان قدیمی اسکی بود ، در یک سانحه از طبقه دوم یک ساختمان نیمه کاره سقوط کرده و فوت کرده است !! با شنیدن خبر ، خیلی سریع مسایلی که در زندگی پشت سر گذاشته بود را بسرعت برق مرور کردم ؛


آهسته و سخت زندگی کرد ، سریع و سخت درگذشت !!


روحش شاد ...

 

نظرات 2 + ارسال نظر
همطاف یلنیز پنج‌شنبه 23 مرداد 1393 ساعت 09:29

سلام سلام
غیروووور؟
با لهجه نوشته بیدید آیا؟

سلام
این غیرووور یک چیزی ماورای آن غرور است که خوانده اید !!

khatere hastam چهارشنبه 24 دی 1393 ساعت 16:35

آهسته و سخت زندگی کردن و سریع و سخت مردن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد