یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

چند دقیقه تا رفتن ...

 

امشب هم می روم کوه ... آخرای ماه شده است و کم کم خواب مانده ها و آنهایی که اوقات بطالتشان را پای سفره های مهمانی افطار گذرانده اند زنگ می زنند و زمان قرار کوه را می پرسند !!!

 

 

این ماه هم گذشت ، یعنی آنقدرش گذشته که بتوان از همین حالا فاتحه اش را خواند !! خیلی ها نبودند و بعضی ها آمدند جای آنها را گرفتند !! خیلی ها هم نبودند و باز جایشان خالی ماند !! امسال کوهنوردی های بعد از افطار آن حال و هوای سالهای قبل را نداشت !! با اینحال برای من امسال هم خوش گذشت !!


===


دیشب بالای کوه یکی از من پرسید : " روز قدس راهپیمایی رفته بودی !؟ " گفتم : " نه ... " گفت : " چرا : " گفتم : " بسکه در جامعه تبعیض وجود دارد برای همین !! " رفیق اش که از ظاهرش کمی آدم دولتی دیده می شد زود خودش را نخود آش بحث ما کرد که چرا !!!؟؟ گفتم : " والله ... کاراته کارها می توانند با لباس رزمی بروند توی خیابان پشتک وارو بزنند و کسی جلودارشان نیست ، آن وقت من اگر بخواهم با مایوی شنا بروم توی خیابان نمی گذارند !! تبعیض درخت چنار نیست که از دور توی چشم بزند ، همین مسایل جزیی هم توی جامعه باید لحاظ بشود !! " 


فکر کنید که سه نفر باشید و دو نفر بزنند زیر خنده و یکی کنف بشود و ...


===



دسر بعد از کوهنوردی !! پائین نیامدن وزن تقصیر ترازو نیست !!

  

نظرات 2 + ارسال نظر
ک یکشنبه 5 مرداد 1393 ساعت 11:59

امان ازدست دختر همسایه...واگرنه تو الان باربی بودی!

دلگرمی دیگران را بهانه ی دستگرمی خود کردن یک تیر و دو نشان است !!

واحه سه‌شنبه 28 مرداد 1393 ساعت 15:12

سلام
صیاثت حاضر جوابیهای شما را کم داره..حیف نیست؟این استعداد داره هدر میره.کاش جای ظریف و ظرف و ظروف شما را میبردن.حتما پنج منهای یک به ثمر میرسید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد