یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

آخرین پاتوپ نوشت !!


دیروز هوای شهر خیلی گرم بود و باد هم که می زد کار را خرابتر می کرد ، طرف های عصر چند قطره ای باران آمد و بعد بر شدت باد افزوده شد ... وقتی خانه رسیدم باد از همه جای ساختمان صدا می داد ...

 

 

مردی در خانه ای مهمان شد که زیاده از حد کهنه و زوار در رفته بود ، شب موقع خواب حواس اش به این سر و صداها بود و خوابش نمی برد ...


صاحب خانه که دید مهمان خیلی نگران صداهای مختلف است که از گوشه و کنار می رسد به او گفت : " نگران نباش ، این ساختمان دارد ذکر می گوید !!


مهمان گفت : " والله ... نگران ذکر گفتنش نیستم می ترسم مبادا بعد از اینهمه ذکر دلش بخواهد یک سجده ای هم بکند !!! "


ساختمان ما هم از هر جایش صدای ذکری بلند بود ، بغل دست مان را هم دارند آپارتمان می کارند و برا یهمین بعد از ظهرها قالب بندها کار می کنند تا برای بتن ریزی صبح آماده شود ... غرض اینکه خواب بی خواب !!


بعد از افطار ، هم حال نداشتم و هم همپا ، برای همین رفتن به کوه را بی خیال شدم و اولویت را دادم به تماشای فوتبال !! البته حدود یک ساعتی رفتم و قدم زدم ...


بازی خوبی بود ، آلمان روان بازی می کرد و آرژانتین زهر دار ، ولی هیچکدام نمی توانستند کاری بکنند ، بازی به وقت های اضافه کشید و بقول سعدی " عمر گرانمایه در این صرف شد  /  تا کِه زند تَکل و که گیرد خطا " و بالاخره پرونده ی جام جهانی بسته شد و از دست گزارش بازی و کارشناسی های درپیتی ورزشی خلاص شدیم ...


امروز تا ظهر بشود چشمهایم دلبخواه باز و بسته می شدند ، حوالی ظهر یک دوش آب سرد گرفتم و چقدر هم حال داد !! یادم باشد فردا از گربه ها بنویسم...

 

***

پاتوپ واژه ای است که فرهنگستان بجای فوتبال انتخاب کرده است !!

 

نظرات 2 + ارسال نظر

خسته ام مثل درخت سروی که سال ها در برابر طوفان ایستاد
و روزی که به نسیمی دل داد ، شکست ...

khatere hastam دوشنبه 23 تیر 1393 ساعت 19:56

آلمان برد و برزیلی ها شاید اندکی از دردشون کم شد....


دادو باز هم منتظر داستان هستیمممممم

ادامه ی سریال داستانی بعد از ماه رمضان ... البته اگر منظورتان آن باشد !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد