یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

دور اجاق دوستی ...


همیشه ماه رمضان که می رسد ،‌هوس ددر رفتن هم به سرم می زند ... شاید بخاطر این است که می داند در این یکماه ددر بی ددر !!‌ البته دلخوشی خاص این ماه و کوهنوردی های بعد از افطار همه ساله جذابیت خاص خودش را دارد .

 

 

امروز عصر باتفاق چند نفر از همکاران رفتیم مراسم ختم پدر یکی از همکاران که در یکی از روستاهای نزدیک شهر بود ... ظهر سر میز چایی بعد از ناهار T یک حرفی انداخته بودم وسط سفره که :‌ باتفاق دوستان بعد از مراسم ختم می رویم شام دورهمی !! و این مسئله باعث شده بود تا باندازه ی کافی سوژه برای خنده و سربسر گذاشتن برخی همکاران درست شود .


عصر باتفاق راه افتادیم و رفتیم مجلس ختم را با دلخوشی های حاشیه ای اش پاس کردیم و سر راه رفتیم "‌رستوران اجاق "‌ ،‌ با آن شعار خاص خودش که کندین پیشیر ،‌کندین یه !! (‌خودت بپز و خودت بخور ) .


دوستان بار اولشان بود و برای همین از همان ابتدا من طبل خوش بحالیم را زدم ،‌ بعد نشستیم و خوردیم و گفتیم و خندیدیم ،‌ یکسری عکس هم گرفتم که برای یک مدت اجاق دلخوشی مان در کارخانه را گرم نگه می دارد .



حوالی 10 شب بخانه رسیدم.


نظرات 2 + ارسال نظر
khatere hastam دوشنبه 9 تیر 1393 ساعت 17:36

چقدر جالبببببببب منم تا حالا همچه رستورانی نرفتم...
اما یه سوال... توی این گرما اجاق هم کنار آدم باشه کلافه کننده نیست؟

زمستان ها مردم دور میزهایی می نشینند که توی سالن هستند و بالایشان هود دارد ... در تابستان دور میزهایی می نشینند که توی باغچه قرار دارد و گرمای اجاق اذیت نمی کند.

khatere hastam دوشنبه 9 تیر 1393 ساعت 19:54

به به چقدر باصفاااااااااااااااا.. آقا خواستیم بیایم تبریز یادم باشه آدرسشو ازتون بگیرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد