یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

ددر عصرانه ای ...


صبح رفته بودم کارخانه ،‌ اتفاقات ریزه میزه زیادی در اطراف آدمی رخ می دهد که هر کدام می تواند نقش چراغی کوچک را بازی بکند ؛‌ یک نفر داشت خیلی آرام مطلب دروغی را به خورد من می داد ؛‌ اول تا انتهای حرفش گوش دادم و وقتی حس کرد مطلب را گرفته ام به او گفتم :‌‌ 

 

 

"‌ برای اینکه در زندگی دروغ نگویی لازم نیست فکر بکنی که دیگران از تو زیاد می دانند ،‌ همینکه فکر بکنی دیگران اندازه ی تو می دانند باعث می شود دروغ نگویی !!‌ "‌


بعد از اینکه طرف بلند شد و رفت ،‌همکاری که کنارمان نشسته بود در حالیکه به یک میلگرد در کنار دیوار اشاره می کرد گفت :‌"‌ با این می زدی بهتر بود !! "


===


از کارخانه که به خانه رسیدم ؛‌ مهمان داشتیم ... برادرها برای دیدن مادرشان آمده بودند !! فردای روزی که من رفتم مشهد ،‌ مادر گرامی هم ساکش را بسته و رفته بود قم ... تازه دو روز بعد از من برگشت !!


خیلی خسته بودم و برای همین متوجه نشدم و کمی زیاده از حد خوردم ... از وقتی مادرم می بیند من به اختیار خودم کم غذا می کشم ،‌زحمت مرا خودش می کشد و شعارش هم این است "‌ بخور ،‌ اگر اضاف ماند می ریزم توی ظرف ناهارت که ببری کارخانه !!‌ "‌ و چه خوب یم داند که من از بچگی عادت دارم بعد از خوردن غذا نقش و طرحِ ته بشقاب یا دیس را تماشا بکنم !!


آمدم اتاقم که بخوابم ،‌فوتورافچی زنگ زد و قرار گذاشت که دو ساعتی بروم همین حوالی ،‌حالا اگر عکس هم نشد اکسیین که هست !! از وقتی پرنسس فوتو بهمراه فوتوراف بانو رفته خانه ی مادرش ، فوتورافچی بقول ما " قاپی دالداسیندا قالیب !! " ... اول خواستم بگویم که خوابم می آید و نروم ، ولی گفتم : " می آیم و در ماشین می خوابم !! " اینهم یک هوس خام بیشتر نبود ، اگر فوتورافچی راننده ماشین مسابقه ای بود ، در هر دوری که در هر پیچ می زد 65 تا تماشاچی زیر می گرفت !!


راهی شدیم طرف کندوان و قرار بود برویم ببینیم اوضاع منطقه ارشد چمنی ( چمنزار ارشد ) چگونه است ؛ من از همان ابتدا به قصد اکسیژن رفته بودم ، چون می دانستم هنوز گلهای زرد آن منطقه از شدت برودت هوا جرات نمی کنند از زیر خاک بیرون بیایند ...


شلوغی بیش از حد روستای کندوان همیشه یک کابوس برای من بوده و خواهد بود ... نیم ساعتی طول کشید تا 200متر راه وسط روستا را عبور بکنیم و بیافتیم به جاده ی خاکی آنطرف کندوان و مسیرمان را ادامه بدهیم ... یک جایی هم توی راه تا فوتورافچی بیاید و دنده را کم بکند ماشین نعره ای کشید که آدم را یاد تنوره ی دیو می انداخت و یک پرشیا از ما سبقت گرفت و رفت ؛ به فوتورافچی گفتم : " خجالت نمی کشی توی سربالایی تند ، پرشیا از تو سبقت می گیرد !! " شروع کرد به بهانه آوردن و گفتم : " حالا اگر فلانی به جای من اینجا نشسته بود می زد توی سرت و می گفت دویست متر پائینتر باید دنده را کم می کردی ولی حیف که من نمی توانم بزنم و فقط می گویم !! "


خلاصه اینکه درترافیک کشنده ی داخل روستا هم ماشین کمی داغ کرد و در ادامه ی مسیر وسط یک سربالایی که تقریبا یک کیلومتری منطقه ی مورد نظر بود مجبور به توقف شدیم ... تا او بیاید و بررسی های اولیه را بکند من چند تا عکس با موبایل هوآوی گرفتم و بعد قرار شد کمی دست به آچار بشود و برای خلاص شدن از غرهای من از من خواست که کمی جلوتر بروم ببینم اوضاع منطقه چطور است (!!) و در ادامه پیاده روی دلچسبی که زیر آفتاب و هوای سرد منطقه داشتم چند تا عکس گرفتم ، البته با موبایل نوکیا !!!





بعد هم فوتورافچی کار ماشین را ساخته و آمد سراغم ... چند تایی هم عکس گرفت !! البته برای من جای سوال است که حرفه ای بودن می تواند جای سه پایه ی عکاسی را بگیرد ، من خودم برای عکس گرفتن با موبایل گاهی از سنگ ها بعنوان چهارپایه استفاده می کنم !! 


استاد امتنانی عزیز اگر گذرشان از اینجا افتاد نظرشان را در مورد عکس های پائین بدهند !!




.

.

.

.

.

.


پایان

 

نظرات 3 + ارسال نظر
khatere hastam شنبه 3 خرداد 1393 ساعت 00:07 http://mahkoomin.blogsky.com

دادو مثه همیشه شرح مختصر مفیدی از وقایع امروز دادی ممنون اما این یه چیزی برا من سوال شد این یعنی چی؟ "قاپی دالداسیندا قالیب"

سلام
.
.
.
" پشت در مانده است !! "

محمدرضا شنبه 3 خرداد 1393 ساعت 10:51

بالاخره شکارچی هم خود صید شد . دادوی عزیز الان بهترین فصل عکاسی از طبیعت آذربایجان است . تا فوتوراف بانو جی پی اس را فعال نکرده و مشغول استراحت هست .فوتورافچی را تنها نگذارید و مارا هم از لذت دیدن عکسهای خوبتان بی نصیب نگذارید .

ت شنبه 3 خرداد 1393 ساعت 13:45

بیلدیر یه اینیشیل بورا گئده ن ده منه زه ورمیشدن کی هوای وطن إلییم، بو ایل ورمادن، شایدده مسجدده اؤلاندا ورمسان

ساعات بش یا آلتیدی کی بیز گئددوخ اورا ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد