یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

ددری به بهانه مرد بودن !!

 

امروز روز مرد بود ، و برای خیلی ها روز پدر ... یکی از دوستان زنگ زد و قرار گذاشتیم تا امروز باتفاق هم یک نیمچه ددری برگزار بکنیم ؛ روز زن هم که گذشت ما باهم بودیم ، دو تایی رفته بودیم لاله پارک و بعد هم شام خورده بودیم ،این بار باتفاق هم رفتیم جلفا و ناهار را باتفاق هم برگزار کردیم ...

     
حوالی ساعت 10 بود که عیدی خاله جان را پرداخته و از خانه زدم بیرون ، اولین مهمانی بود که به خانه آمده بود و من قرار بود به اولین نفری که عید را برایم تبریک بگوید عیدی بدهم ... وقتی عیدی را دادم مادرم گفت : " صبح که بیدار شدم با خودم گفتم به اولین کسی که بیاید عیدی خواهم داد ، بهرحال خوب شد که تو این کار را کردی !! " من قبلا هم چند بار داستان سرایی کرده ام در مورد تله پاتی قویی که بین من و مادرم هست !!


آسمان ابری بود و از آن ابرهایی که امیدی به آشتی در قیافه اش دیده نمی شد ، برای همین راه جلفا را گرفتیم که شاید بعد از شهر مرند و کوههایش ، آسمان کمی سربراه تر بوده باشد !! ولی همانی بود که بود ، مسیر رفت مان به صحبت های گل انداخته مان در مورد مسایل مختلف گذشت ... 


جلفا که رسیدیم ، کمی ماشین ها لوکس را دید زدیم و بعد باتفاق هم رفتیم بازار را دوری زدیم تا مگر آسمان کمی روی خوش نشان بدهد ، از قرائن معلوم بود که ابرهای بالای سر جلفا عینهو دل من پاره پوره تر بود !! بازار را دوری زدیم و خدا را شکر هر دو نفرمان مشکلی با بازار و بازارگردی نداشتیم ... بعد هم وارد یک مغازه شدیم و یکسری خرید فله ای و مردانه کردیم !! 


بعد رفتیم یک فروشگاه لوازم خانگی و کلی برای انواعی از سفارشات وقت گذاشتیم ، ساعت یک ظهر شده بود و احتمال می رفت که غذای مخصوص برای ناهارمان را از دست بدهیم ، برای همین خرید را رها کرده و به رستوران رفتیم برای خوردن " چلو پسگردن !!! " ، سفارش را که دادم ، گارسن جوان گفت : " بروم ببینم پرس دو نفره مانده است یا نه !؟ " گفتم : " اگر هم نمانده باشد ، سفارش چهارنفره را می دهیم ، نفرش مهم نیست ، پسگردن بودن ناهار مهم است !!! " بعد برگشت و گفت : " نوشیدنی چی بیارم !؟ " گفتم : " باید بگویی نوشابه چی بیارم !! مگر نوشیدنی دارید که سفارش بدهیم !!؟ " بنده خدا قفل کرد و بعد از کمی من من گفت : " ایشالا تا بیست سال دیگر هر چی خواستید برایتان می آورم !! " گفتم : " بیست سال دیگر ... اوه ... تا آن وقت شاید دکتر خوردن آب را هم برای من قدغن کرده باشد !! " بنده خدا خندید و رفت و تا آخر ناهار وقتی از کنار ما رد می شد لبخند می زد ... 


وقتی از عوارضی جلفا رد می شدیم مامور عوارضی خیلی با دقت به ما نگاه کرد ، بنده خدا حق هم داشت ، بقول دوستم "مردهای واقعی از دور خلافکار دیده می شوند و از نزدیک پخمه !! " برای همین ما تا حالا به دهن هیچ بزی شیرین نیامده ایم !!


توی راه پدر دوستم تماس گرفت و دوستم توضیح داد که آمدیم طرف جلفا تا از لاله ها عکس بگیریم و وقتی حرفشان تمام شد به دوستم گفتم :


" ایندی بابان مامانیوا دئیر کی ؛ اوغلاندادا شانس گتیرمه دوخ ؛ خلقین اوشاقی لاله دن اوچ اوشاقی وار بیزیم کی هله ایندی گئدیر لاله دن عکس سالا !! "


بعد از ناهار رفتیم تپه ی تفریحی مسیر کلیسا ، مثلا برای خوردن چایی ، آفتاب مثل نازی ها هی خودش را لوس می کرد و از زیر ابر بیرون می آمد و باز می رفت قائم می شد !! برای همین دست به دوربین شده و چند تا عکس گرفتیم ...


در مسیر بازگشت دیگر به بازار نرفتیم و قرار شد هفته ی بعد بازار را بهانه بکنیم و دوباره بیائیم برای عکاسی از لاله ها و خرید و شاید دوباره " چلو پسگردن " !!!! در ادامه مسیر سری به شهر زنوز زدیم ، و وارد دره ی زنوز شدیم و زیر نم نم باران از قیزیل کورپی ( پل طلا ) چند تایی عکس گرفتیم !!


به شهر هم که برگشتیم برای تکمیل کردن برنامه رفتیم " امیر شکلات " و برای عصرانه مان کیک و قهوه خوردیم و کمی مردم را دید زدیم و عکس های خودمان را هم همچنین و برنامه را ختم به خیر کردیم ...



قبل از باران !!



حین باران !!




قیزیل کورپی ( پل طلا ) - زنوز



اینهم رز ، بجای لاله !!

  

نظرات 1 + ارسال نظر
khatere hastam چهارشنبه 24 اردیبهشت 1393 ساعت 09:57 http://mahkoomin.blogsky.com

همیشه به گردش و تفریح و خرید و عکاسی و چلوپسگردن خوری ..

فقط عکس پل طلا مشاهده نگشت میخواستم ببینم واقعا طلاییه یا اسمش فقط طلاست...

در ضمن تله پاتی بین شما و مادر نشان از نزدیکی روحتون داره و در آخر هم خوش به حال خاله جان

در شهر کورها ، یک چشم پادشاست !! جائیکه برای عبور از آب باید تا زانو توی آب رفت ، پل کاهگلی طلاست !!!! ( هرچند دیگر رودی نمانده و آبی !! )
فکر کنم سال بعد از همان اذان صبح مهمانها سربرسند !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد