یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

شب ما در " روز مادر "


دیروز از اول صبح تا حوالی رفتن از کارخانه ، حرفها بنوعی به روز مادر و در اصل به " روز زن " ختم می شد ، در این میان برخی سوژه های خاصی انتخاب کرده و دیگران را سر کار می گذاشتند ، حالا از نوع کادو و فرقی برخی بین مادر و مادرزن می گذارند و تا مراسم دستبوسی مادرزن و ...

 

 

عصر وقتی به خانه رسیدم ، دوستی تماس گرفت و منهم اعلام آمادگی کردم برای با هم بودن !! قرار بود برادرهایم بیایند خانه ی ما ، دوستم پرسید : " اگر مهمان دارید و می خواهی " روز مادر " در خانه باشی ، برای روز دیگر قرار بگذاریم !؟ " گفتم : " من 364 روز پیش مادرم هستم ، بگذار آنها که دورتر هستند بیایند نزدیکتر !! "


از همان ابتدای سلام و علیک ، بحث های روشنفکرانه آغاز شد و این یعنی نوید یک دورهم بودن شاد !! برخلاف سوءبرداشتی که از کلمه ی روشنفکری شده و به عینک و کلاه چپکی و خواندن چند کتاب معلوم الحال و یا با چادرنشستن و حرف از سواحل آنتالیا زدن اطلاق شده و رونق بازار شهرت طلب ها گشته ، روشنفکر یعنی یک فرد غیردرگیر و بینا !! بمرور زمان باید یک دستی هم به کتاب فرهنگی کشور کشیده شود و برخی ضرب المثل ها حذف و یا ترمیم شود ، مثلا باید بجای " دانایی تواناییست " باید نوشت " دانایی بیناییست " ، غیردرگیر هم شامل طیفی از انسان هاست که در کنار ارتباطات مختلف اجتماعی فرصتی برای نگاه کردن آزاد داشته باشند ، و تقریبا در سطوح بالای مدیریتی نباید دنبال آدمهای روشنفکر گشت ، این آدمها خواه ناخواه درگیرتر از آنی هستند که فکر بکنند و در موردشان فکر بشود کرد !! بهترین راه برای آنها این است که با چنگ و دندان برای خود در طول هفته یا ماه فرصتی ایجاد بکنند و با چند نفر از دار و دسته روشنفکری ارتباط برقرار نمایند تا چیزهایی که از بالا می بینند را به آنها تعریف بکنند تا آنها چیزهاییکه از بالا دیده نمی شود را به آنها تعریف بکنند !!! حالا کی دنبال کی برود هم عالمی دارد !!


ما در محله مان یک روحانی داشتیم که از قضای روزگار یک سفری به نجف رفته بود و در محضر برخی آیات ، سلام و علیکی بهم رسانده بود و در طوی سی سال بعد از آن سفر در هر مجلس ختم مردانه و زنانه و عقد و ختنه و ... همیشه عبارت " در نجف که بودیم ... " را استفاده می کرد !!!


و حالا از آن دست تعریف بکنیم که قرار شد سری به " لاله پارک " بزنیم ، صرفا برای اینکه به یمن روز زن همه رفته بودند برای مراسم دستبوسی و کادو دادن و شهر افتاده بود دست مجرد جماعت !! البته غذاخوری ها مستثنی بودند !!!!  آمریکا که بودیم (!!!) اصولا بندرت وقت می شد تا سری به فروشگاهها و مراکز خرید بزنیم برای همین طبق برنامه ریزی قبلی ، اولا خریدهای مثلا یک یا دو ماه را یکجا انجام می دادیم و دیگر آنکه روزی که برای این کار اختصاص می دادیم هم بنوعی کار بود و هم تفریح و غالبا با لباس راحت و بدون دغدغه بود ... در کشور ما خرید رفتن فرهنگ خاص خودش را دارد ، مخصوصا در برخی مراکز خرید !! خیلی از کسانیکه به " لاله پارک " می آیند با لباس رسمی و مهمانی می آیند ، آنهم از نوع آنچنانی ، که راه رفتنشان سخت و خسته کننده است ، حالا خوب است از سر مرکز خرید می شود ته آن را دید ، اگر کمی بزرگ باشد که باید یک مرکز اورژانس و کمک های اولیه هم وسط راه بگذارند !! بعد اینکه ، بقول دوستم اکثریت مردها با قیافه ی گرفته و استرس بالا هستند که می تواند دلایل خاصی داشته باشد ، هم جیبشان در معرض تهدید است ( داراهای خسیس ) و هم آبروی جیبشان ( ندارها ) ، هم درگیر مسایل جانبی بدفرهنگی موجود هستند ، هم اینکه در ابتدای کار بدلیل پیدا کردن جای پارک و جمع کردن برو بچه ها تمام انرژی شان را هدر می دهند !!!


خلاصه اینکه دو ساعتی رفتیم و یک کت اسپورت تولید وطنی را از بالا به پائین پرو کردیم و بعد به نتیجه رسیدیم که اول باید فکری به حال شکم بکنیم و وانگهی برویم دنبال خرید کت اسپورت !!! بعد رفتیم و من یک کاپشن خیلی ساده ی شکم پوش خریدم از نوع غیروطنی !! وطنی های تبلیغ لباس غیروطنی می کنند و غیروطنی ها که اقتصاد می فهمند لباس برای فرهنگ ما تولید می کنند تا بازار ما را در دست بگیرند !!


بعد هم رفتیم و برای شام پیتزا خوردیم ، البته میزمان چهار نفری بود و ما دونفر ... جای دو نفر اصلا هم خالی نبود هر چند صندلی خالی داشتیم !! ما که بلند شدیم دو تا نازی آمدند و میز ما را قرق کردند ، چه فرقی می کند آنها هم دو تا صندلی شان خالی بود ... کلی هم حرف زدیم و خندیدیم و شب خوبی برای خودمان ساختیم !!

 

نظرات 2 + ارسال نظر
khatere hastam دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 ساعت 14:10 http://mahkoomin.blogsky.com

توصیفتون درباره تولید کننده های وطنی و غیر وطنی جالب بود..

و همینطور دانایی بیناییست که البته آن ها که داناترن میفهمند و آن ها که می فهمند بیچاره تر هستند...
نادانی هم عالمی دارد ...

چرت و پرت دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 ساعت 20:01 http://shady-chertopert.blogspot.com/

گذر گذر زمادر گذز زما در گذر زمادر گذر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد