یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

نیمروز اول ...

 

سالی که گذشت سال خوبی بود ، بهرحال سال مار ، سالی نیست که کسی از آن خشنود بتواند باشد ، ولی روی هم رفته سال بدی نمی شود !!! امسال هم که سال اسب است و بایستی نجابت و بزرگی از سر و رویش ببارد !!! 

 

با دوستی حرف می زدم و حرف از تحویل سال شد ، گفتم : " من آخرین صبحانه سال قبل را املت خوردم و اولین صبحانه ی سال نو را نیمرو !! روی هم رفته همیشه برای من سال مرغ است !! " 

 

 

=== 

خانم والده دیروز تشریف بردند کربلا ، برای همین امسال تحویل سال را فوق مجردی برگزار کردم ، کار خاصی که نداشتم ، اصولا در خانه ی ما زیاد به مراسمات خاص توجه خاص نمی شود ، نه اینکه مراسم از کدام دسته باشد !!؟ فرقی نمی کند ملی باشد یا مذهبی !!  

 

روش زندگی ما یک چیزی مثل قانون اول نیوتن است ، شاید هم دوم و حتی سوم !!! برخی روزهای خاص را آدمهایی که زندگی شان نیاز به تلنگر دارد را خوب می فهمند ، آدمهایی که برای بیاد آوردن مادرشان نیاز به یک روز خاص بنام روز مادر دارند ، یا برای دورهم بودن بهانه ای بنام نوروز می طلبند و ... خیلی ها تا در جمع هستند تعریف دارند و برای همین جمع شدن هاست که این روزها را ساخته اند ... ما هم که بخیل نیستیم ، اجاقشان گرم و جمع شان جور !!!  

 

بعضی ها سر ملت را شیره می مالند عینهو چی ... بعد سر شعارها و مناسبت های ملیتی یقه جر می دهند عینهو چی !!!

 

=== 

 

من همیشه آخر سال یک بدبیاری می آورم که بنام آن سال ثبت بکنم ، دیروز یک ساعت مانده به لحظه تحویل رفتم تا آخرین دوش 92 را هم بگیرم ، فشار آب  در حمام آپارتمان در اندازه های فشار آب شیر سماور است و  برای همین بکار بردن لفظ استحمام برایش خوب نیست و باید گفت که رفتم حمام تیمم کردم !!! 

 

دو دقیقه از حضورم نگذشته بود که کلا آبگرم قطع شد ، و مجبور شدم دو دقیقه ی بعدی را با آب سرد ، آب تنی بکنم !! این را هم نوشتم برای آخرین بدبیاری سال 92 !!! 

 

=== 

 

مردم اصلا ملاحظه نمی کنند که دراس ام اس هایشان چی ، برای کی ، می فرستند ... یک اس ام اس آمده بود که شیطان می گفت بلند بشوم بروم خواستگاری !! الهی ... همیشه دلتان اینطور برای دوستانتان بتپد !! 

 

=== 

 

یک داداش رفته هندوستان ، یکی دیگر رفته مشهد ، مادر هم که رفته کربلا ... حالا من مانده ام و گوشی تلفن خانه که زییر زییر زنگ می زند ... می دانید که کلمه زییر ، یک کلمه آلمانی است بمعنی خیلی !! و بهمراه چند کلمه ی دیگر آلمانی در زبان ترکی مقیم شده است ، ما این کلمه را خیلی بکار می بریم و دقیقا در همان معنی اصلی خودش ؛ مثلا می گوئیم " زییر قرانلیق - خیلی تاریک " یا " زییر کئفلی - خیلی مست " و ... 

 

مادرم باید رفتنش را از طریق زیرنویس در تلویزیون باطلاع می رساند ، طبق معمول دوستانش زنگ می زنند ، وقتی با یک صدای مردانه مواجه می شوند ، قطع می کنند ...  نوبت دوم زنگ می زنند و چون می دانم ول کن نیستند دوباره جواب می دهم و این بار مادر را سراغ می گیرند و وقتی می فهمند خانه نیست ، یک وااااا می گویند که شاخ تعجبشان از گوشی وارد گوشم می شود ، یکی نیست بگوید مادر من کی خانه هست که اینگونه برای نبودنش تعجب می کنند !!!! بعد دوساعت تبریک عید و دعا بجان من و .... و آخر سر می گویند به همسرتان سلام برسانید !!! ( فکر می کنند داداش کوچکم پشت خط است !! ) 

 

از ساعت 8 صبح تا 10 به تلفن های خانه جواب دادم و بعد رفتم خانه مادرخانم برادر بزرگ که اولین عیدشان است بعد از فوت پدرخانمشان .... از خانه که بیرون آمدم هوا خیلی نوبهاری بود ... دلم نیامد سوار ماشین بشوم برای همین مسافت نسبتا طولانی را پیاده رفتم ، دفتر تلفن گوشی را باز کرده بودم و یک در میان به مردم زنگ می زدم  ... یک در میان شماره های من شماره نازی است لابد !!! من زیاد دوست ندارم اس ام اس بزنم و دوست دارم بترتیب زنگ بزنم  و خوش و بشی بکنم  .... بزرگتر و کوچکتر هم که ندارم ... هر کس را زیاد دوست داشته باشم  لابد بزرگتر او هست !! 

 

مسیر یکساعته را فقط با تلفن حرف زدم و نصف دفتر تلفن را پاس کردم  ، اونائیکه اسم شان بر اساس الفبا آخر است باید از اسم شان گله مند باشند نه از من !!!!!!! 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
khatere hastam دوشنبه 25 فروردین 1393 ساعت 18:46 http://mahkoomin.blogsky.com

نه دیگه مچتون رو گرفتم خودتون نوشتید هر کسی رو بیشتر دوست داشته باشم لابد بزرگتر است و اول به اون زنگ میزنم پس اونایی که آخرین نفرات تماس شما بودند باید گلایه کنند لابد کمتر دوستشان دارید (امضا یه آتیش بیار معرکه)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد