ماه ماهی ...

روزگارم خوب است ، اگر نمی نویسم از زیادی حرف است و کمی حوصله !! حوصله گاهی از درون می گیرد و گاهی از بیرون !! حوصله به لوله ی بخاری می ماند ، هر از گاهی باید جلوی انسدادش گرفته شود ، مدرسه که می رفتیم ، عصر بخاری نفتی بود !! کلاسی که دوست نداشتیم برگزار بشود یک آمپول می انداختیم داخل بخاری و دق دلی بخاری وسط کلاس خالی می شد و کلاس را تعطیل می کردیم ... 

دیروز وقتی به خانه رسیدم دوستی تماس گرفت و باهم رفتیم ددر شهری و بدنبال آن شام ، با این دوستم سابقه ی رفتن به رستوران های مختلف را داریم ولی این اواخر همیشه می رویم سراغ سوپ و سالاد !! راستیتش اینکه هم شاممان سبک می شود و هم بخاطر خلوتی محل سر صحبت مان گرم و نشست مان سنگین !! 

این نشست های دو نفره ، برخلاف نشست های دو نفره جانبی که غالبا عشقولانه تشریف دارند ، کمی تا قسمتی نشست فیلسوفانه محسوب می شود و برای همین یک عبارت برای توصیف آن کافی ست : " بازم خوش گذشت ... " ؛ برخلاف تکرارهای خسته کننده ی روزانه ، برخی تکرارهای دلنشین هم وجود دارد !!   

===