زهی خیال باطل ...

ما هم چند صباحی که عمرمان را در مدرسه تلف کرده ایم خوانده بودیم که خیالبافی یک بیماری روانی است ، بعدها اما برایمان ثابت شد اگر بافته مان چیز خوبی از آب درآمده باشد ، می تواند بجای قرار گرفتن در صف بیماری ها برود در جرگه ی هنر !! 

هر چند بعدتر دانستیم که هنر زیرمجموعه ای در کلونی بیماری های روانی است !!

گم شدن در یک خیال را می توان بیماری دانست ولی پیدا شدن در یک خیال را هم آیا می شود چنان تصور کرد !؟!؟ و اما اینکه این بحث از کجا پیدا شد !؟ قبلا هم نوشته بودم که بحث داغ انتخابات شورای کارخانه گزینه روی همه ی میزهاست !! شاید برای خیلی ها که خارج گود هستند چیز مهمی نباشد ولی برای برخی ها باندازه ای که پفک برای بچه از پدر و مادرش عزیزتر است این پیروزی مهم می نماید !!!  

یکی از همکارهای ما که آدم خیلی ساده ای است و سادگی اش را گاهی با رک بودن اشتباه می گیرد ، به اصرار برخی از همکاران دیگر کاندید شده است و در سایه ی تعریف ها و تمجیدها خودش را در یک خیال باطل چنان گم کرده است که انگار می خواهد چگوارای کارخانه بشود و همین امر انبساط خاطر و دلخوشی جمع را سبب شده است !! وقتی آدمی در یک خیال گم می شود واقعا چیز ناجوری می شود ... 

====  

 این نقاشی هم بنوعی خاطره پردازی است و بسی خوشمان آمد ...