یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

نقاشی ...

 
  

 مردم چه ها که خلق نمی کنند با هنرشان !!!

  

 

*** 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
افسانه جمعه 27 دی 1392 ساعت 11:10

آیه‌های اشک ِمن تفسیر می‌شد، بد نبود
دل اگر از غصّه خوردن سیر می‌شد، بد نبود!

شورِ ماتم، دشتیِ غم، بغض‌های اصفهان
در بیاتِ تُرکِ شب ، تحریر می‌شد، بد نبود!

من خرابم! گفته‌ام ساقی بریزد باده‌ای
این خرابی‌ها کمی تعمیر می‌شد، بد نبود!

عقل من با عشق تو درگیر شد .. دیوانه‌ام !
عقل تو با عشقِ من، درگیر می‌شد، بد نبود!

چون غلافی کهنه‌ام ؛ تا کی نمردن ... زندگی؟
قسمت‌ام یک بوسه‌ی شمشیر می‌شد، بد نبود

خواب دیدم یوســـــفم ، اما زلیخا سیــــــــــرتم
خواب‌ها روزی اگر تعبیــــر می‌شد، بد نبود ...!

عشق؛ این مجنون ، که لیلا را جنون آموخته‌ست
مثل یک دیوانه در زنجیـــــــر می‌شد، بد نبـــود!

تو نمی‌مانی ... نه! می‌مانی ...! نمی‌مانی ، اگر
زودهـــــایت، دیر ِدیر ِدیر می‌شـــد، بد نبــــــود

می‌روی؟
باشد!
برو ...
اما بدان شایــــــد اگر
این "تو"،
این "من"،
"ما" ی عالم‌گیر می‌شد ، بد نبود ...

سمیه جمعه 27 دی 1392 ساعت 11:59

بسیار زیبا و هنرمندانه ...

همطاف یلنیز جمعه 27 دی 1392 ساعت 20:26 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
.
واقعا
مردم چه ها که خلق نمی کنند با هنرشان !
.
http://raze-sarbaste.persiangig.com/image/ppi/new/282759_10150845046090947_660942462_n.jpg

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد