محکمات و متشابهات ...

تاریخ و کلا هر چیزی که زمان بر آن تاثیر گذاشته باشد ، بدلیل تغییرات محسوس و نامحسوس در رشد و نمو فرهنگی و معرفتی و ... برداشت و فهم از مسایل را مختلف می کند ، برای همین جریان محکمات و متشابهات را پیش می آورد ، این مورد یکی از نکات بسیار ظریف در فهم و یک شکاف مناسب برای سوءاستفاده برای زدن خود به نفهمی می باشد !!

برخی ها دوست دارند برای رسیدن به اهدافشان مسایل مطلق را نسبی بگیرند و به این ترتیب می افتند توی فاز هر دمبیلی !! و برخی ها بخاطر ماندن روی منافع شان دوست دارند مسایل نسبی را هم مطلق بگیرند و به این ترتیب می افتند توی فاز تحجر و دو پا در یک کفش غلط !!! و این یک بستر بسیار بزرگ در جامعه بشری است که در هر زمینه ای می تواند صدق بکند و شاید برای همین است که خروجی این بستر غالبا 99% به 1% است ... البته طبق معمول همه ی دوستان و آشنایان نسبی و سببی ما جزو این دسته ی 1% قرار دارند و انشاءالله که دشمنان آدم هم جزو این 1% قرار گرفته باشد و همه ی جمعیت نسبتا زیاد 99% از مریخ آمده باشند و یا در تدارک سفر به مریخ بوده باشند !!!!

امام محمد غزالی چند صد سال پیش فرضیه ای داده بود ( و یا نظریه ای ! ) بعنوان نظریه غفلت و گفته بود : " 99% مردم در غفلت زندگی می کنند و 1% باقیمانده می توانند با فهم درستی از مسایل زندگی بکنند ... " و اشاره کرده بود که اگر قرار بود مردم واقعا بدانند چه راهی می روند و چه می کنند چرخ زندگی از حرکت می ایستاد ؛ واقعا اگر در پس کله ی هر نفر یک کنتور می گذاشتند تا در زمانیکه به پیشانی اش زده و از کاری اظهار پشیمانی می کند در پشت کله اش کنتور عدد ثبت می کرد ، کنتور هر شخص در طول زندگی اش چقدر کارکرد نشان می داد ، البته باید این کنتور حساس به آه هم می شد و اگر اشتباهاتی که هرگز برای فرد اثبات نمی شد هم به آن افزوده می شد چه می شد !!!!! و واقعا اگر می شد که غفلتی در زندگی نباشد و انسان در زندگی شخصی خودش واقعا مدیر و مدبر باشد چه رفتارهایی که سر نمی زد و چه پسرفت هایی که بخاطر ظاهر فریبنده ی برخی پیشرفت ها صورت نمی گرفت و چه بازارهایی که بی رونق می ماند و ......

تشخیص بین محکمات و متشابهات واقعا کار بسیار سختی است و نیاز به دقت و بینایی و معرفت بالا دارد و با کمی کج فهمی می تواند به نتایجی منجر بشود که قابل هضم نباشد ، مثلا 99% پیامبرانی که برای رشد و هدایت بشر آمده اند توسط همین قوم یهود که خود را صاحبان گنجینه پیامبران و کتاب ها می دانند کشته شده اند ، نه اینکه آنها واقعا کج باشند ولی پافشاری روی همان انحراف ناقابلی که در دو - سه هزار سال پیش کرده اند باعث شده است که عینهو پیچ دور اشتباه خود بچرخند و حالا آنقدر سفت شده اند که کج فهمی را بعنوان یک اصل پذیرفته اند !! حالا که مثالم از قوم یهود بود لعنتی نثار روح بی فتوح جنایتکار نام و نشان دار تازه فقید و چند سال پیش مفقود بکنم که راه اشتباهش را با اعتقاد راسخ تا انتها پیمود !!!!!

گاهی اوقات ما از برخی ضرب المثل ها استفاده می کنیم که این مثل ها خود شامل داستان بالا می شوند ، یعنی می توان آنها را بجای متشابهات و یا بجای محکمات گرفت ... و همین استفاده نامعقول می تواند همان انحراف جزیی را باعث بشود و در سالهای دیگر ببینیم که تاثیر زیادی این انحراف کوچک در زندگی مان داشته است !!! یک مثل مشهوری ما استفاده می کنیم با این مصداق که " اگر وارد روستایی شدی که همه ی اهالی آن کور بودند اگر چشم داشتی ، چشمت را ببند تو هم قاطی آنها شو و اظهار بینایی نکن !! " یا " همه هر جور بودند تو هم همان جور باش " یا " خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شد " و .....

چند روز پیش اطلاعیه ای زدند مبنی بر واگذاری مقداری سهام ترجیحی به کارگران و از قرار معلوم این بار قضیه جدی تر تشریف دارد ، چون سالهای قبل به یک اطلاع رسانی عمومی اکتفا می کردند ولی این بار برگ فرستاده بودند مبنی بر اعلام تمایل به خرید و یا عدم خرید و امضاء می گرفتند ، خلاصه اینکه بازگشت برگ های امضاء خورده از کارگاهها و قسمت ها خیلی جالب بود ، اول اینکه نفرات تاثیر گذار هر کارگاه را مشخص می کرد ، دوم اینکه نوع برخوردی که مردم با این قضیه داشتند و ... برخی جاها بدلیل اینکه مرشد فکری شان جواب منفی داده بود همه جواب منفی داده بودند و روی هم رفته تعداد کمی مایل به خرید سهام بودند!!

امروز یکی از همکاران از من راجع به جریان خرید سهام پرسید و لیست ها روی میز منشی امور بود ، برای همین اول لیست را برداشته و نامش را پیدا کردم و وقتی دیدم علامت زده که تمایل به خرید ندارد ، گفتم : " تو بعد از امضای عدم تمایل بفکر مشورت افتاده ای !! برای همین برای توضیح دادن به تو حیف است وقت تلف بکنم !! " گفت : " در کارگاه همه نخواستند برای همین منهم نخواستم !! دیدم وقتی همه کور هستند منهم کور !! "