یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

وسط دعوا ...

 

آدم ها را باید از منت هایی که وسط دعوا سرآدم می گذارند شناخت ... 

 

چند روز پیش دو تا از همکارها سر دو تا حرف جزیی رو در رو ایستادند و بعد هم که معرکه گیرها وارد کار شدند و آتش بیارها مشغول شدند ، رسما به هم پریدند ، البته نه پریدن رفتاری بلکه از نوع پریدن گفتاری ... وقتی من رسیدم تقریبا برخی ناگفته ها را داشتند می گفتند !!  

 

شاید در " لاله پارک " بودیم که  حرفی بمیان آمد ( نمیدانم از کجا !! )  و من گفتم ، صمیمیت باعث می شود شناخت افراد از هم و زندگی هم بیشتر بشود ولی دلیلی وجود ندارد که موقع بهم ریختن و ناراحت شدن آدم بیاید هر چی می داند را بگوید ... بعضی حرفها را با وجود دانستن نباید گفت !!!  

 

حرف های آن روز کارگاه هم بعد از فروکش کردن در همین حوالی می چرخید و هر کدام از طرفین ، ناراحت از شنیدن برخی حرفها که دوست نداشتند و شاید هم انتظار نداشتند تا بشنوند ، دمق و ساکت نشسته بودند ... یکی از آنها طوری که احساس می کردم دارد مرا به قضاوت می خواند شروع کرد به حرف زدن در مورد مسایل دور و نزدیک تا بیاید و برسد سر اصل موضوع و طرف مقابلش را مثلا محکوم بکند در مورد حرفی که زده بود !! 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
ت سه‌شنبه 17 دی 1392 ساعت 13:48

هی دنبال ادامه مطلب گشتم ولی پیدا نکردم. دادو تبریزو خلوت کن دارم میام، آلودگی مالودگی نباشه ما سینه مون حساسه، سرمارو هم خوش نداریم

اولا که ادامه مطلب همانجاست دیگر ...
دوما تو که نیستی اینجا خلوته ، اساس شلوغی انگار خودتی !!
.
.
.
خلوت کردن شهر انگار راحت تر از آوردن تابستان است !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد