یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

اول هفته ای ...


آقا نکن ...

خلاف نکن !!

خلاف می کنی ، بکن ... ولی حداقل ملاحظه کن !!!

 

 

دیروز صبح فوتورافچی آمد دنبالم و رفتیم یک مجلس ختم ، از این سو به آن سو !! ، مجلس ختم رفتن بعضی وقت ها یک برنامه ی یک روزه محسوب می شود ... البته ما وقتی وارد مسجد شدیم که صدای یاالله بلند شد و دعای ختم مجلس را می خواندند !! برای شنیدن حرفهای آخوند هم نماندیم ... اول اینکه صاحبان عزا آنقدر بودند که خالی شدن مجلس بچشم نیاید !! دوم اینکه فوتورافچی با گوش دادن به این مواعیظ به راه نمی آید !!!


موقع رفتن طبق معمول من داشتم به فوتورافچی رانندگی یاد می دادم ، عینهو بندبازها دوست دارد موقع رانندگی روی خط کشی بین لاین ها برود !! البته چند نفری هم می شناسم که این کار را می کنند ، شاید این طوری تسلط شان برای کنترل حرکت شان خوب است ، ولی بهرحال دیگران هم باید از این خیابان استفاده بکنند !!!


یک جایی هم تازه فوتورافچی را آورده بودم بین خطوط که دیدیم یک روآ کم کم دارد می لغزد بیاید به لاین ما ، بعد متوجه شدیم که با موبایل حرف می زند و اصلا توجهی به خیابان ندارد ، بدبختی هم اینجا بود که گوشی را به گوش چپ گرفته بود ، بجز دو مورد پزشکی باید اضافه کرد که گرفتن گوشی به گوش چپ باعث می شود تا حواس راننده نسبت به آینه بغل از بین برود .....


امروز صبح راننده ی ما که فرد خیلی شکننده ای است و از دست و پا چلفتگی فقط پشت فرمان حرص می خورد و حواله می فرستد !! داشت به خودروی جلویی هی چراغ می داد و حرص می خورد و او هم اصلا حواسش نبود و داشت از وسط خیابان عبور می کرد ... گفتم : " وقتی می بینی نمی فهمد زیاد به خودت فشار نیاور ، اول هفته است و باید یک هفته توی این خیابان ها باشی ... !! " کمی بعد که از او سبقت گرفت دیدم او هم گوشی را چسبانده به گوش چپش و دارد حرف می زند ؛



آقا نکن ...

خلاف نکن !!

خلاف می کنی ، بکن ... ولی حداقل ملاحظه کن !!!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد