مقدسات اجتماعی ...

دیشب بالاخره خسته شده و از پای نت بلند شدم و رفتم کنترل تلویزیون را برداشتم و نشستم مقابلش !! حضرت مادر کم مانده بود برود موبایل را بیاورد از من عکس بگیرد چون حضور من پای تلویزیون خیلی بندرت اتفاق می افتد !!

 

خلاصه اینکه چند تا کانال بالا و پائین رفتم و شاید بدلیل تازگی داشتن برایم جالب بود و هر کانالی را چند دقیقه نگاه می کردم ، مثلا کانال بازار - آموزش - سلامت و ... به کانال تماشا که رسیدم در حال پخش سریال جومونگ بود !! زمان پخش قبلی این سریال شاید در مجموع باندازه ی یک قسمت تماشا نکرده بودم و برای همین نشستم و یک قسمت از آن را دیدم ... سوسانو هم بد - نازیی نبود خدائیش و اگر برایش آهنگ ساخته بودند ارزشش را داشت !!

یک چیزی خیلی برایم جالب بود آنهم راز ساخت شمشیر فولادی و کشمکش برای بدست آوردن تکنولوژی ساخت و ... که شدیدا مرا یاد داستان انرژی هسته ای و ... می انداخت !!

===

عشایر ما هم مثل بقیه عشایر کشور از ذخایر انقلاب هستند !! و دارای گستردگی خاصی در زمینه فرهنگ و آداب هم هستند و یک همزیستی مسالمت آمیز بین ما و آنها برقرار است ، همچنانچه گاهی مایه دلخوری ما می شوند در عین حال خیلی مواقع هم باعث دلخوشی شدید ما هستند !! حوزه ی اعتقادی بسیار خاصی هم دارند که اگر خدا بحساب گناهانمان نمی نوشت چندین کتاب برای نقل آنها کم می آمد !!

اعتقاد خاصی که عشایر قره داغ به حضرت ابوالفضل دارند  باعث می شود محدودیت ها و محدوده ها را بهم بریزند و وقتی کمبودِ سواد و اطلاعات هم به آن اضافه می شود حرف ها و نقل و قول هایی بوجود می آورد که ظاهرا خنده آور و در نهان بسیار آموزنده هستند ... مثل کتاب ملانصرالدین که بنظر من تدریس آن در دانشگاههای تراز اول کشور بمراتب بهتر از یادگیری فرمول های سخت فیزیک و ریاضی است که کاربردی در زندگی ما ندارد ... ( داستان فرمول های غلطی که در دانشگاهها تدرس می شود و سالهای سال سرمان با آن شیره مالیده شده و مهندسینی که با داشتن نمرات برتر دانشگاهی بیشتر از یک بیسواد نیستند را لابد شنیده اید !! )

از یک ایلاتی می پرسند : " چند تا امام داری ؟ " می گوید : " 12 تا " می گویند : " اسم ببر ... " شروع می کند به شمردن ؛ امام علی ، امام حسن ، امام حسین ، حضرت ابوالفضل و ... و می شود 13 تا !!! می گویند : " اینکه شد 13 تا !! " دوباره می شمرد و باز می شود 13 تا ... می گویند : " حضرت ابوالفضل که امام نیست ! " روترش می کند و می گوید : " به ابوالفضل دست نزن !! از تاقی - ناقی یکیشان را کم کن !! "

حالا حرف من روی بار مزاح داستان نبود بلکه عمق داستان بود ... سر میز صبحانه بحث قطع شدن احتمالی یارانه ها بود و اینکه یک کمیته حقیقت یاب لازم است تشکیل شود تا ببینند دولت قبلی با وجود اینهمه تحریم یارانه ها را از کجا پرداخت می کرده ( با وجود اینکه هی می خواست دوبرابر بکند و مجلس نمی گذاشت !! ) که دولت جدید اعلام کرده در صورت پرداخت یارانه همه ی طرحهای عمرانی باید متوقف شود و ... و ابتدا داستان حذف چند دهک و حالا هم که قطع کلی روی میز رئیس جمهوری است !! هیچ وعده ای هم برای بازگشت به گرانی زمان قبل از یارانه ها وجود ندارد و نرخ دلار هم که اعلام شده باید پائین نیاید در غیر اینصورت کسانی که برای سنگ انداختن لای چرخ دولت قبلی دلارها را از بازار جمع کرده بودند ضرر می کنند !! و از این حرف و حدیث ها ... !!!

یک همکار داریم که همیشه سینه چاک دولت جدید است و تقریبا می شود گفت یک اصلاح طلب محض است !! و فردا اگر دولت عوض بشود سینه چاک او می شود و دقیقا برعکس نقش مخم و مخم  مخالفم !! همیشه موافق دولت های جدید است !!! و در بحث های یارانه و ... شدیدا طرف اقدام دولت بود ( ناگفته نماند که همان فرد شغل دومش بمراتب قوی تر از شغل اول است و مشکل درآمد ندارد !! ) ... یک همکاری هم داریم که ریشه دومش به عشایر می رسد ، کمی به حرفهای همکار اولی گوش داد و یک دفعه ای گفت : " من کاری به رابطه با آمریکا و سوریه و ... ندارم ، به هرچی می خواهند دست ببرند ولی با یارانه کاری نداشته باشند !! " 

یکی هم می گفت : " دولت قبلی محل کارش پاستور بود و محل زندگیش نارمک !! ، دولت جدید محل کارش پاستور است و زن و بچه شان انگلستان و آمریکا ، باید هم یارانه را قطع بکنند که بتوانند حداقل معیشت خانواده شان را جور بکنند !! "

یعنی دولت دست به یارانه ها بزند ، کار به مسایل خانوادگی می کشد !!