یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

روز تعطیل !!


دیشب کمی دیروقت بود که خوابیدم ، اولین بار که بیدار شدم دقیقا یک ربع بعد از خوابیدنم بود ، اگر ساعت به کمکم نیامده بود فکر می کردم حداقل 4-5 ساعت را خوابیده ام ، بدبختی اینجاست که خواب هم دیده بودم !!

  

وقتی فهمیدم که سرم کلاه رفته دوباره خوابیدم و این بار هر یک ساعت که می گذشت بیدار می شدم ... از حوالی ساعت 4 صبح هم خوابم بهم ریخت و هم حوصله ام و هم اینکه معده درد شروع شد !! آدم وقتی برای خوابیدن از فکر کردن مایه بگذارد باید هم معده درد بگیرد !! مثلا تصمیم گرفتم این بار فکر نکنم تا خوابم ببرد ؛ ساعت 6 شده بود و من نه فکر می کردم و نه خوابیده بودم !! آدمی که تو رختخواب باشد و نخوابد و فکر هم نکند چه کاری می تواند بکند !؟!؟ دیگران را نمی دانم من داشتم انگری بیرد بازی می کردم !!


ساعت 6 که شد ، تنها دلخوشی ام این بود که روز بعد جمعه است و دلخوری از بابت بی خوابی شب را روز بعد می توانم جبران بکنم !! حوالی ساعت 6/30 غیرتی شده و از خانه زدم بیرون ، رفتم کوه بالای سر شهر و برگشتم !! خانه که رسیدم ساعت 8 شده بود ... یک چایی برای خودم ریختم و قبل از اینکه توفیق خوردن داشته باشم خوابیدم ، بیدار که شدم ساعت 12 شده بود .


شاید تصورش برایتان سخت باشد ولی همان چایی که حالا یخ کرده بود را خوردم و دوباره خوابیدم ، حوالی ساعت 14 بیدار شدم و رفتم سراغ اجاق گار و ناهارم را بطرز دلخواهی خوردم !!


حالا فکر میکنید دیشب چطور شد که کارم به دیروقت کشید ، شکر خدا مجرد و متاهل همه چراغ چت شان را خاموش کرده بودند (!) من گاهی شعر و نوشته ها را بصورت عکس تهیه می کنم و در وبلاگ می گذارم و هوس کردم همه ی آنها را ببرم توی یک فایل بایگانی بکنم ، با عکس - نوشته های ویلاگ قبلی چیزی بالای 400 تا می شد !!!

  


نظرات 1 + ارسال نظر
اشتباهی جمعه 25 دی 1394 ساعت 22:03 http://ostadeeshgh.blogfa.com

سلام...
یک قلم پخته؟
بخونم فعلا بااجازه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد