یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

تقارن ها ...


تقارن زمان ها و مناسبت ها در زندگی روزمره ی ما انسان ها یک امر جاافتاده است ، بعضی از تقارن ها اتفاقی هستند و بعضی را خودخواسته اعمال می کنیم ، برای مثال روزهای خاصی از سال را برای کارهای خاصی انتخاب می کنیم تا تقارن خودخواسته داشته باشیم ؛ همین روزهای میلاد و مراسم ها مختلف عروسی و عقد و ... نمونه روشن آن است !!

  

برخی از این انتخاب ها با اینکه خودخواسته است بیشتر تحمیل فرهنگی است و افراد پیشرو در مسایل فرهنگی با استفاده از ابزارهای مختلف ( از جمله مادرزن ، خاله ، همسایه و ... ) در کار مقاربت فرهنگی مسایل دخیل هستند !! مثلا وقتی دو خانواده نشسته اند و حواسشان به جمع و تفریق سکه های مهریه است (!!) یکی که نه با داماد کار دارد و نه با عروس (!!!) نظر می دهد که عقد را فلان روز بیاندازید که مولود فلان امام است یا مقارن با فلان مناسبت دینی است ، کسی هم که تازه مسئله ی بغرنج سکه را حل کرده است و هنوز عرقش خشک نشده است این موضوع را خیلی پیش پا افتاده تلقی کرده و می گوید : " جهنم ، حالا یک حرفی هم شوهر عمه عروس گفته که مردم فکر نکنند لال بوده !! روز عقد را همان روز می گیریم !! " بعد می آیند و هزار تا مراسم عروسی را می اندازند روز نیمه شعبان که میلاد امام زمان است و ... شب هم دورهم می نشینند می زنند و می رقصند و چه بسا بزمشان پر رونق تر هم باشد !!!!


خوب که چی ؟! این تقارن گاهی خوب است ، هم یادآور است و خوب !! مثلا با شنیدن فلان مناسبت طرف یادش می آید که سالروز تولد یا سالگرد ازدواجش است و شرمنده به خانه نمی رود که از طرف خانم غافلگیر شود ، یا کسانی که جیبشان لیاقت کمی دارد ، این روزها را در سایه ی یک جشن و مناسبت بزرگ برگزار می کنند تا حرف و حدیث کمتری پشت سرشان باشد !! گاهی هم یادآور است و بد !! مثلا برخی از مناسبت ها در سایه قرار می گیرد و همیشه با یک عنوان بزرگتر از خودش روبرو می شود ، و با فریاد زدن توی شیپور هم صدا به گوش کسی نمی رسد ... 


گاهی هم ملال آور می شود ، مثلا طرف یک وقتی توی فاز خاصی بود و کارهایش را با مناسبت های مناسب حالش تنظیم می کرده است ، بعد که استحاله فرهنگی رخ داده است و فازش عوض شده است ، با یادآوری هم زمان این تقارن ها مشکل پیدا کرده و کمی تا قسمتی یه جور دو جور می شود ... مثلا تولدش روز میلاد حضرت ابوالفضل بوده و اسمش را گذاشته بودند ابالفضل و حالا بزرگ شده در لاس و گاس ویلن می زند با نام افشین !!!


گاهی هم خوشآیند می شود ؛ مثلا مادر بزرگ من روز وفاتش عاشورا بود و برای همین بیادآوری اش در آن روز خواه ناخواه است !! یا آدمی که تقارن هایش متناسب با طرز فکرش است ، یه جور خاصی در ان روز شادی اش مضاعف می شود !! 

.

.

.

حالا فکر کنید تولد من دیوار به دیوار افتاده با روز جهانی کودک !!


بغیر از اینکه من دارای تعدد تولدی هستم و در هر سال چند بار دوستان لطف دارند و یا خانواده،  تولد برایم می گیرند و یا اگر جور شد خودم می گیرم !!! تبریکاتی که روز کودک به من می رسد ، از نظر تعداد ، از تبریکاتی که روز تولدم می رسد بیشتر است !! و همین تقارن باعث می شود که من هیچوقت بزرگ نشوم !! و وقتی کلمه ی کودک درون می شنوم لبخندی زده می گویم : " این مورد در من فرق می کند ، کودک بیرون من و بزرگ درون من !! "

نظرات 2 + ارسال نظر
محمدرضا سه‌شنبه 16 مهر 1392 ساعت 11:29

اصرار داره عروسی حتما و حتما روز میلاد یکی از امامان باشه ، بعدش هم همان روز تا خرخره عرق میخوره و هزار تا کار دیگه ازهمین قبیل ....!!!!

اینها تقارن نامتقارن هستند و بستر فرهنگی کشور محسوب می شوند...

همطاف یلنیز سه‌شنبه 16 مهر 1392 ساعت 20:58 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
جدی شوخی برای خودتان هفته میلاد برگزار نموده اید ها
.
این ایام هفته بزرگداشت پلیس هم هست و هفته تعطیلی مدارس ارامنه به خاطر ادای احترام به بانی خط ارمنی یعنی مسروپ ماشتوس و یا مسروپ مقدس ... احتمالا به روز تولد شما، مرتبط نمی شود آقا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد