تقارن زمان ها و مناسبت ها در زندگی روزمره ی ما انسان ها یک امر جاافتاده است ، بعضی از تقارن ها اتفاقی هستند و بعضی را خودخواسته اعمال می کنیم ، برای مثال روزهای خاصی از سال را برای کارهای خاصی انتخاب می کنیم تا تقارن خودخواسته داشته باشیم ؛ همین روزهای میلاد و مراسم ها مختلف عروسی و عقد و ... نمونه روشن آن است !!
برخی از این انتخاب ها با اینکه خودخواسته است بیشتر تحمیل فرهنگی است و افراد پیشرو در مسایل فرهنگی با استفاده از ابزارهای مختلف ( از جمله مادرزن ، خاله ، همسایه و ... ) در کار مقاربت فرهنگی مسایل دخیل هستند !! مثلا وقتی دو خانواده نشسته اند و حواسشان به جمع و تفریق سکه های مهریه است (!!) یکی که نه با داماد کار دارد و نه با عروس (!!!) نظر می دهد که عقد را فلان روز بیاندازید که مولود فلان امام است یا مقارن با فلان مناسبت دینی است ، کسی هم که تازه مسئله ی بغرنج سکه را حل کرده است و هنوز عرقش خشک نشده است این موضوع را خیلی پیش پا افتاده تلقی کرده و می گوید : " جهنم ، حالا یک حرفی هم شوهر عمه عروس گفته که مردم فکر نکنند لال بوده !! روز عقد را همان روز می گیریم !! " بعد می آیند و هزار تا مراسم عروسی را می اندازند روز نیمه شعبان که میلاد امام زمان است و ... شب هم دورهم می نشینند می زنند و می رقصند و چه بسا بزمشان پر رونق تر هم باشد !!!!
خوب که چی ؟! این تقارن گاهی خوب است ، هم یادآور است و خوب !! مثلا با شنیدن فلان مناسبت طرف یادش می آید که سالروز تولد یا سالگرد ازدواجش است و شرمنده به خانه نمی رود که از طرف خانم غافلگیر شود ، یا کسانی که جیبشان لیاقت کمی دارد ، این روزها را در سایه ی یک جشن و مناسبت بزرگ برگزار می کنند تا حرف و حدیث کمتری پشت سرشان باشد !! گاهی هم یادآور است و بد !! مثلا برخی از مناسبت ها در سایه قرار می گیرد و همیشه با یک عنوان بزرگتر از خودش روبرو می شود ، و با فریاد زدن توی شیپور هم صدا به گوش کسی نمی رسد ...
گاهی هم ملال آور می شود ، مثلا طرف یک وقتی توی فاز خاصی بود و کارهایش را با مناسبت های مناسب حالش تنظیم می کرده است ، بعد که استحاله فرهنگی رخ داده است و فازش عوض شده است ، با یادآوری هم زمان این تقارن ها مشکل پیدا کرده و کمی تا قسمتی یه جور دو جور می شود ... مثلا تولدش روز میلاد حضرت ابوالفضل بوده و اسمش را گذاشته بودند ابالفضل و حالا بزرگ شده در لاس و گاس ویلن می زند با نام افشین !!!
گاهی هم خوشآیند می شود ؛ مثلا مادر بزرگ من روز وفاتش عاشورا بود و برای همین بیادآوری اش در آن روز خواه ناخواه است !! یا آدمی که تقارن هایش متناسب با طرز فکرش است ، یه جور خاصی در ان روز شادی اش مضاعف می شود !!
.
.
.
حالا فکر کنید تولد من دیوار به دیوار افتاده با روز جهانی کودک !!
بغیر از اینکه من دارای تعدد تولدی هستم و در هر سال چند بار دوستان لطف دارند و یا خانواده، تولد برایم می گیرند و یا اگر جور شد خودم می گیرم !!! تبریکاتی که روز کودک به من می رسد ، از نظر تعداد ، از تبریکاتی که روز تولدم می رسد بیشتر است !! و همین تقارن باعث می شود که من هیچوقت بزرگ نشوم !! و وقتی کلمه ی کودک درون می شنوم لبخندی زده می گویم : " این مورد در من فرق می کند ، کودک بیرون من و بزرگ درون من !! "
اصرار داره عروسی حتما و حتما روز میلاد یکی از امامان باشه ، بعدش هم همان روز تا خرخره عرق میخوره و هزار تا کار دیگه ازهمین قبیل ....!!!!
اینها تقارن نامتقارن هستند و بستر فرهنگی کشور محسوب می شوند...
سلام سلام
جدی شوخی برای خودتان هفته میلاد برگزار نموده اید ها
.
این ایام هفته بزرگداشت پلیس هم هست و هفته تعطیلی مدارس ارامنه به خاطر ادای احترام به بانی خط ارمنی یعنی مسروپ ماشتوس و یا مسروپ مقدس ... احتمالا به روز تولد شما، مرتبط نمی شود آقا