یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

دل بزرگ داشتن !!


ضمن عصرگردی ام وارد یک مغازه فروش کفش های تک سایز و دست دوم خارجکی شده ام !!! یکی از همکاران سفارش خرید کفش داده بود و دیدم توی ویترین چند جفت کفش کوهنوردی سایز کوچک گذاشته اند، برای همین وارد شدم برای تماشا !!! قیمت ها غالبا بالا بودند و البته در فروشگاههای ورزشی دو برابر این قیمت ها !!

 

کفش ها را نگاه کردم و با خودم گفتم بهتر است خبر بدهم بیاید از نزدیک ببیند !! بعد دو جفت کفش خیلی خوب دیدم که سایزشان بزرگ بود !!! با اینکه اصلا کفش نیاز نداشتم خواستم تا بدهد نگاه بکنم !!!

- نمره پایتان چند است ؟

- 44 !

- اینها هم 44 هستند !

نگاه کرده ام دیده ام ، زیر زبانه کفش توی جدول سایز یکی را 46 نوشته و یکی هم که 46 و دو سوم !!! با خودم می گویم ، آدم نمیدونه دم خروس رو باور بکنه یا قسم ابوالفضل را !!

- اینها قیمتشان چنده ؟

- مشکی ها 300 و قهوه ای 250 هزار !!

- مطمئن هستی که مشکی ها رو کم نمی گویی ؟

بیچاره ها عادت دارند به توع حرف زدن ما ، ما غالبا تند و با کنایه حرف می زنیم و شهرستانی ها این خاصیت ما را نمی پسندند ، البته من یکی حرف ساده ام همیشه شیش پهلو است و آدم ناشناس باید کلماتم را هجی بکند و بداند چی گفته ام !!!

- کفش خوبی هستند ...

- برای همین می پرسم که مطمئنید قیمتشان را درست گفتید ، بعد از اینکه برداشتم زیاد نکنید که حوصله مان دم افطاری بپرد !!

- شما مهمان من باشید...

- ممنون ...

- اصلا هم تعارف نمی کنم ها ... من تبریزی نیستم !

- این یعنی ما تعارفی هستیم !!

- نه ... من بچه شهرستان هستم و اصلا تعارف ندارم ؛ دوست داشتید بردارید و ببرید !! من دلم خیلی بزرگ است !!!!

یک زوج جوان مشغول تماشای کفش ها هستند و آنها هم متوجه صحبت های ما شده اند و من در موضع دفاع از ارزش ها قرار گرفته ام !!

- شما که بقول خودتان بچه تبریز نیستید ، می دانید اینجا کجاست که مغازه باز کرده اید !؟

- منظورتان اسم این خیابان و ....

- نه منظورم کمی عمیق تره !! می دانید اسم این محله چیه و تاریخ و جغرافیای فرهنگی اش را می دانید !!؟

- چطور مگه !؟

- اینجا محله ی سرخاب است و اهلش برای مردم شهر آشنا هستند ، ببین من چقدر دلم بزرگ است که کری خواندنت را گوش داده ام و هنوز زنده هستی !!!!

بنده خدا یک نگاهی کرد و چیزی نگفت ، کفشها را برداشتم و کارت را دادم تا حسابش را کم بکند ، 240 حساب کرد ، البته من یک کلمه هم چانه نزدم ( اهلش هم نیستم !! ) ، امشب برای اینکه ببینم پایم را اذیت می کند یا نه ، موقع رفتن به کوه پوشیده ام ... بالا یکی با دیدن کفشها گفت : " بعضی ها هم که با کفش هایشان چشممان را درآوردند !! " گفتم : " از دستفروش خریده ام ... تاناکوراست !! " گفت : " بعله دیگه ، از کی کفش با مارک LOWA را در تاناکورا می فروشند !؟ قیمت این بالای 600 - 700 هزار است !! " گفتم : " راست اش را بخواهی منهم به فروشنده گفتم ولی خودش گفت که دلش خیلی بزرگ است !!! "


نظرات 2 + ارسال نظر
علیرضا کوچولو یکشنبه 13 مرداد 1392 ساعت 01:49 http://alirezanoori.niniweblog.com/

سلام دوست خوبم
من به کمکتون احتیاج دارم.
من در جشنوارۀ تابستانی نی نی وبلاگ شرکت کردم و شما می تونید بهم کمک کنید.
کافیه با موبایلتون 179 را به 20008080200 پیامک کنید و بهم رای بدید.
خواهش می کنم این کمک و بهم بکنید، من فقط یک کودک دو ساله ام!
لطفتون رو هرگز فراموش نمی کنم.
برای کسب اطلاعات بیشتر به وبلاگم سر بزنید.

!!!!!!!!!
سی ساله ها فراموش کرده اند ... این فسقلی چه قولی می ده !!؟ معلومه که واقعا نی نی تشریف داره !!!!

همطاف یلنیز دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 00:34 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
کفش جدید! مبارکا آقا
و
شُکر، اولین قسط از وامم را واریز نموده بیدم. الان مونده فقط 29 تا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد