یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

12 ساعت بطالت ...


دیروز که از سر کار برگشتم اوضاع اینترنت واقعا اسفناک بود ، برای اینکه شب جمعه ای تعداد زیادی از اموات را زیر سوال نبرده باشم (!)
و هم برای اینکه بلاگ اسکای 48ساعت برای ساماندهی سیستم اش احتمال اشکال پیش بینی کرده بود و عینهو خارجکی ها عذرخواهی کرده بود ولی تا امروز که 250 ساعت گذشته است هنوز نشانه ای از بهبود مشاهده نشده است و قالبها به هم ریخته و گاهی زیرزمین بالاتر از پشت بام مشاهده می شود و ... یکی نیست بگوید برای مثل خارجکی ها شدن باید مثل آنها پشتکار داشت نه اینکه چند سطح انگلیسی در کانون زبان خواند و ادای آنها را درآورد !! مثلا این یک نمونه از ارتقای سطح کیفی بلاگ اسکای است :

مشاهده می کنید که بازدید کننده ای وجود ندارد ولی برای این پست نظر داده شده است ، البته این یک مورد را شاید بتوان پای روژان نوشت !!!

خلاصه اینکه از خیر دنیای مجازی هم گذشته و از حوالی ساعت 8/30 عصر خودم را به دنیای فوق مجازی خواب سپردم !! هر از گاهی اس ام اسی می آمد و گاهی هم زنگ می خوردم و برای همین کار دیگری نکردم و تا ساعت 8/30صبح توی رختخوابم بودم !!
علاوه بر هزاران فیلم کوتاهی که در خواب دیده بودم و صدها فیلم صدثانیه ای که خودم ساخته بودم ، یک بخش ویژه هم داشتم و آن انتخابات پیش از موعد بود ، ساعت ها قبل از اینکه انتخابات شروع بشود من در خوابم رفته بودم برای رای دادن !! یک خبرنگار توی محوطه ی مدرسه ای که حتی در خواب هم آنجا برای رای دادن رفته بودم از من در مورد کاندیداهای شورای شهر سوال می پرسید و من رفته بودم بالای منبر و زمین و زمان را می کوبیدم !!
90% کسانیکه با عناوین دهن پر کنی مانند " دکترای شهرسازی " و " فوق تخصص زیبا سازی " و " هر کی خواسته کرده !! " وارد صحنه شده اند در عرض یک هفته نشان دادند برای رسیدن به این مقام سودآور ، چه توان بالایی در تخریب زیبایی شهر داشته و خود از مصادیق بارز بی نظمی و بهم ریختن شهر هستند !! و پر بیراه نبوده اگر مدتی از خواب مرا به مصاحبه در مورد عملکرد غلط شان در تبلیغات اختصاص داده بودند !!

البته غالب این حضرات که عناوین دکتر و مدرس و ... را یدک می کشند ، در دانشگاه تاکید زیادی بر حفظ حقوق شهروندی دارند !!

===

انگشت حماسه ساز من ، سالهاست که به استامپ می خورد ولی هنوز به آن استامپی که باید نخورده است ، اگر بیست سال پیش به جای استامپ انتخابات به استامپ محضر ازدواج خورده بود حالا شازده پسر یا پرنسس خودم برای خودش یک پا نامزد بود !!!!!

نظرات 3 + ارسال نظر
افسانه جمعه 24 خرداد 1392 ساعت 11:36

می زنم کبریت بر تنهایی ام
تا بسوزد ریشۀ بی تابی ام

می روم تا هر چه غم پارو کنم
خانه ام را باز هم جارو کنم

می روم تا موی خود شانه کنم
خنده را مهمان این خانه کنم

می روم تا پرده هارا واکنم
دوست دارم؛ دوست دارم
عشق را معنا کنم!

شادی ام را رنگ آبی می زنم
بوسه بر طعم گلابی می زنم

می دوم خندان به سوی آینه
باز می خندم؛ به روی آینه ...

می زنم یک شاخه گل بر موی خود
می نشینم باز بر زانوی خود

می نشانم روی دستم یک کتاب
تا بخوانم باز هم یک شعر ناب

آری!آری! این منم این شاد و مست
دوست دارم عاشقی را هرچه هست

همطاف یلنیز جمعه 24 خرداد 1392 ساعت 22:38 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
اینجا علاوه بر روزنوشت و ددرنوشت این سردرِ! زیبای دادویی گیرا بود ها، که ظاهرا به لطف تغییرات محروم شدیم ازش
راستی دادو خان اینجا درباره جن مطلب می نویسه
http://jen666.blogfa.com/
.
و
برای مساله من راه حلی یافت شد آیا؟

سلام
ایشلا بزودی سردر را نصب خواهم کرد ...
در مورد آدرسی که گذاشته بودید باید بگویم این مطالب گردآوری شده از اینجا و آنجاست و چیزی که ما می دانیم چیز دیگریست !!
مورد شما به یک پروژه ی اساسی تبدیل شده است و حالا یکی از موارد پردردسر در تعاونی خود ما می باشد ، کسیکه مسئول پیگیری بود گفت : " اگر راهی برای آن پیدا بکند مطمئنا بدرد خیلی ها خواهد خورد مخصوصا که شما به ریز نوشته اید و همه چیز آشکار آمده است !! "

وحید شنبه 25 خرداد 1392 ساعت 10:24

ما که امیدواریم انشاالله "انگشت سحر آمیر" شما بزودی زود مزین به جوهر استامپ اصلی بگردد ...

مشکل نه در انگشت سحرآمیز است نه در استامپ !! بحث سر مزین شدن و ملوث شدن است !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد