یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

مردم ، انتخابات ، شور !!!

روحش شاد ... ، سالهای اولی بود که به کارخانه آمده بودم و تازه شده بودم مسئول یک قسمت پائین دست !! یک روز پیچ کردند که ساعت فلان ، آقای فلان فلان شده ( مدیرعامل وقت ! ) ، سخنرانی خواهد داشت و حضور همه الزامی است . 
من باتفاق یکی از همکاران که او هم در کارگاه مجاور مسئول شده بود باتفاق هم راه افتادیم بطرف محل سخنرانی. دم در ورودی نمازخانه مدیر ارشدمان ما را صدا کرد و گفت : " کجا می روید ؟ " گفتیم : " سخنرانی مدیرعامل است و گفته اند الزامی است ، می رویم برای شرکت در این سخنرانی ! " گفت : " لازم نکرده شما بیایید ، برگردید بروید در کارگاهتان بنشینید ! " ما هم در حالیکه یک علامت سوال اندازه یک شاخ حسابی روی سرمان روئیده بود به کارگاه برگشتیم !!
روز بعد خود آن مدیر ارشد آمده بود کارگاه ما و مرا کناری کشید و گفت : " دیروز مدیرعامل از چه چیزی حرف زده بود !؟ " گفتم : " البته که ما بدستور شما نبودیم تا خودمان بشنویم ولی از حرف این و آن یک چیزهایی شنیدیم !! " گفت : " اگر خودت حاضر بودی یک سخن می شنیدی ولی حالا می توانی آن یک سخن را از 28زبان بشنوی و مزیت آن این است که در جمع بندی نهایی می توانی بدانی مدیرعامل چه گفت است ولی در کنار آن می توانی بدانی هر یک از کارگرانت چه روحیه ای دارد و کجای حرف مدیرعامل برایش مهم و قابل انتقال بوده است !!! " ( بنده خدا آدم فهمیده ای بود ، برای همین است که بعد از 10 سالی که بازنشسته شده بود و دو سالی که فوت کرده است ، هنوز حرمتش در یادآوری ها و خاطرات حفظ می شود !! )
من هر روز در زمان های اوقات فراغت ( صبحانه ، چاشت ، ناهار ، حمام و ... ) با انبوهی از نظرات مردمی مواجه هستم ، و برای همین هیچگاه وقتم را از پای بازی تخته در کامپیوتر به پای تلویزیون انتقال نمی دهم ... مولوی در داستانی فیلی در تاریکی گذاشته بود و مردمی که از روی حدس خود می خواستند آن را شناسایی کنند را تشریح کرده بود ، حالا اگر زنده بود باید یک شعری می ساخت و در آن نشان می داد که مردم ما 10 دقیقه در تلویزیون فیل را نگاه می کنند بعد می آیند 10 ساعت در مورد چیزی که دیده اند اطلاعات می دهند و از مجموع اطلاعاتی که می دهند یک مورچه در نمی آید !!!!
===
با شروع فصل انتخابات ، مثل همیشه ملت همیشه در صحنه با بی میلی وارد بحث ها می شوند !!... کمی بعد صرفا جهت نظر دادن در بحث ها شرکت می کنند !! ... کمی بعد با ذکر اینکه حتما خودشان در انتخابات شرکت نخواهند کرد راهکار نشان می دهند که چه کسی در معادله بین بد و بدتر ، بهتر است !! ... و ........
آدم می ماند که این مردم هستند که به قضیه ی انتخابات شور می دهند یا اهمیت انتخابات است که مردم را به شور می آورد ، چیزی که مهم است اینکه هر دو شورش را درآورده اند !!!!
البته موارد بالا برای انتخابات رئیس جمهوری بود و مسئله ی شوراها فرق می کند ، انتخابات شوراها یک مسابقه محلی است و برای همین دلخوشی هایش خیلی بیشتر است ، نصب بنرهای مختلف الابعاد در هر جایی که دستشان می رسد و پوسترهای خوشگل و ... همه جا را پر کرده است ... برخلاف انتخابات رئیس جمهوری در انتخابات شوراها حضور پررنگ خانم ها پر رنگ تر است و در و دیوارها را متنوع تر کرده است !! دیروز با فوتورافچی بودیم و به او می گفتم : " این فرصت به هر کسی دست نمی دهد که در حال حیات عکس خودش را در دیوارها ببیند و برای همین اشتیاق و مسابقه ی جالبی از خودنمایی و البته مهم تر از همه احساس مسئولیت در قبال مسایل اجتماعی در بین کاندیداها دیده می شود !! " یا بقول یکی از دوستانکه در وصف نامزد شدن افراد می گفت : " بهترین دوران زندگی دوران نامزدی است !! "
شعارهای انتخاباتی هم که معلوم است ، حالا در مورد ریاست جمهوری مسایل کلان مورد بحث است و واقعا گوش دادن به آنها اتلاف وقت است ، اصل انتخاب رئیس جمهور بر اساس " به دل نشستن " کاندیدا است ، والا اختیارات رئیس جمهور بعنوان قوه مجریه آن قدرها هم که شعار می دهند نیست و علاوه بر دو قوه ی بزرگی که بغل دست شان وجود دارد چند قوه هم بالای سرشان هست !!
ولی کاندیدا های شوراها شعارهای دل نشین تری می دهند ، مثلا کاندیدای یکی از شهرها گفته است که اگر انتخاب بشود در شهرشان " دهکده المپیک " خواهد ساخت !!! شاید هم یکی بخواهد صادرات گوجه سبز را آنقدر ارتقا بدهد که جای صادرات نفت را بگیرد و خیال ما از تحریم ها راحت شود ... !!
البته ما با دید مثبت فکر می کنیم و همه ی این کاندیداها برای رضای خدا و حل مشکلات بنده های خدا خود را وسط معرکه انداخته اند و تا روز انتخابات هر نفسی که می کشند حکم جهاد در راه خدا دارد ؛ حالا این وسط اگر کسی می خواهد پروژه ی بیمارستانش را تمام بکند چه ایرادی دارد تا شورا بشود و موانع را راحت تر از سر راه بردارد ( البته نه از سر راه بیماران بلکه سر راه کارهای ساختمانی بیمارستان !! ) کلی هم پرستیژ شهر بالا می رود !! یا اگر بقول شنیده ها یکی 3 میلیارد داده تا یک ائتلاف 21 نفره برای خودشان تبلیغات کنند و در صورت پیروزی او را شهردار بکنند ، معلوم است که خبر دارد چه عوایدی از این کار خداپسندانه نصیبش خواهد شد و ایضا برای انتخاب کننده گانش !!
همه ی اینها از معضلات شنیدن اخبار از زبان کوچه و خیابان است ...
===
دیروز به یکی گفتم : " من جای دولت بودم پرداخت یارانه را تا 25 عقب می انداختم تا ملت همیشه در صحنه از ترس قطع شدن احتمالی پرداخت یارانه ها حضور حداکثری در انتخابات داشته باشند !! " ، امروز خبر آمد پرداخت یارانه ها سر موعد مقرر صورت نگرفته است و احتمالا به 25ام موکول شده است !!!! شما چی فکر می کنید محمود می خواهد یک انتقام کوچک از نوع نیشگون بخاطر عدم صلاحیت ایاز بگیرد !!!!

نظرات 1 + ارسال نظر
سمیه سه‌شنبه 21 خرداد 1392 ساعت 23:50

می بینم که دارن یکی یکی قالب عوض می کنید

سلام ... هی قالب تهی می کنیم !!!
بلاگ اسکای بهم ریخته و من دارم هی همش می زنم !!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد