دیشب کمی دیر خوابیدم ...
توی خواب همه چیز داشتم ، طوریکه تا صبح بشود چند بار بیدار شدم و دوباره خوابیدم ، در یکی از این فقره ها بعد از کلی راهپیمایی پای ماشین رسیده بودیم و من بدلیل ناراحتی زانویم نمی توانستم سوار ماشین شوم ...
از خواب که بیدار شده ام ، دیدم زانویم درد می کند !! نمی دانم درد زانویم وارد خوابم شده بود و سناریوی خواب می نوشت یا ناراحتی زانویم از خوابم رد شده به بیداری آمده بود !!
* اگر قرار است این انتقالات بین خواب و بیداری باشد ، این وسط نقش لحاف چی خواهد بود !!؟
* چرا از اینهمه دلخوشی و ... فقط زانو درد به اینطرف آمده بود ، یکی از آن همراهان هم با آن می آمد بد نبود !!!
دیشب مادرم مهمان بود ...
یکی از این طایفه ی کثیرالحج ها دعوتش کرده بود ، یک عده ای هستند بنوعی معتاد رفتن به مکه هستند !! صبح مادرم می گفت : " از ناراحتی دیشب نمی توانستم بخوابم !! " پرسیدم : " چرا !؟ " می گفت : " آنقدر ریخت و پاش کرده بودند که از رفتنم به آنجا پشیمان شده بودم ، مگر این مکه رفتن های تکراری چقدر برایشان صواب جمع می کند که اینهمه اسراف می کنند !؟ "
اگر اینطور بود ما الان غمی نداشتیم
سلام
به گمونم دردرزانو وارد خوابتون شده
من هروقت نیازمند دبلیوسی میشم اونقدر تو خواب پی اش می گردم و با در بسته روبرو می شم که آخرش این مغز خواب زده پیام مثانه طفلکی رو متوجه می شه و منو بیدار می کنه تا ...
.
حج ثواب دارد نه مکه رفتن، اونم در اولویت اول نیست که
آسودگی خانواده صله ارحام آبادانی و ... تـــــا سفرحج. والاّ
"دلخوشیم از آنیم که حج می رویم
غافل از آنیم که کج می رویم
کعبه به دیدار خدا می رویم
او که همین جاست، کجا می رویم؟ "