یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

خدا اون روزو نیاره بشکنی !!

 

یک جایی خوانده بودم که طرح درست سوال کمک زیادی به یافتن جواب آن می کند ؟ گاهی اوقات ما پشت سر یکسری سوالات گم می شویم و فکر می کنیم دچار مشکل خیلی بزرگی هستیم و دنبال یک عده نابغه می گردیم تا مشکل ما را حل بکنند ، در حالیکه اگر بتوانیم مشکل مان را خوب ببینیم و برای آن یک یا چند سوال اساسی طرح بکنیم  کمک کننده را به دردسر نمی اندازیم هیچ ، چه بسا که خود راه حلی برای آن پیدا می کنیم ...

 

ادامه مطلب ...

چرا من !؟ چرا تو !؟ (1)

 

ابلیس از جایگاه ویژه ای برخوردار بود ، به سبب عبادات و تفکرات و ... که ما از آنها سر درنمی آوریم (!) پله پله بالا رفته بود ، در هر آسمان هزار سال مانده بود و از اهالی آن طبقه بالا رفته بود ، می گویند بالا رفتن او غیر از تلاش خودش مرهون دعوت ساکنان طبقه بالاتر برای همنشین شدن با او نیز بود ، و این چنین رفت تا از همه بالاتر رفت ...

 

ادامه مطلب ...

خروجی شرقی ، ورودی غربی !!

 

چند روز پیش یک قرار تلفنی داشتم مبنی بر ددر روز جمعه به مناطق شمالی آذربایجان - کلیبر و احیانا تجدید دیدار از قلعه بابک و آن مناطق ، با اینکه خسته تر از آنی بودم که بتوان توصیف کرد ، روز پنجشنبه قرار را نهایی کردیم و جمعه صبح راه افتادیم ...

 

ادامه مطلب ...

دومین سمپوزیوم مجسمه تبریز

 

عصر باتفاق دوستم داشتم از کارخانه برمی گشتم که به مسیر فرعیی که جاده سنتو را به ابتدای پایگاه شکاری تبریز وصل میکند پیچیدیم ، این منطقه از ابتدای انقلاب بعنوان قرق جنگلبانی تبریز در حال تملیک می باشد و در برخی جاها که در دست شهرداری است پارک ساخته اند ...

 

ادامه مطلب ...

پرنده از قفس پرید ...

 

امروز فعالیتم خیلی زیا د بود و باندازه ی نسبتا زیادی ورجه وورجه کرده بودم ، خوش بودم که کالری دو روز قبل را سوزانده ام ... ولی !!! حالا که رسیدم خانه و رفتم روی ترازو دیدم بعد از حدود یک و نیم ماه باز از مرز 90 رد شدم ، بدبختی اینکه چیزی هم در دستم نبود تا بیاندازم گردن آن !!!