یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

دیالوگ های روزانه

 

یکی از دوستان اس زده بود که : " وضع و اوضاع کارخانه چطوریاس ؟ "

نوشتم : " تحقق شعارِ بدون پول هم میشه زندگی کرد !! " 

 

اعضای شورای کارخانه از پیش مدیرعامل برمی گشتند ، با دیدن من ، بدون اینکه چیزی پرسیده باشم ، یکی از آنها گفت : " این هفته مابقی حقوق آبان را می دهند !! "

گفتم : " لابد برای این خبر بموقع مُشتُلق هم می خواهی !! "

 

تنور داغ انتخابات و نان تاسف !!

 

ما همه داستان کاشت و داشت و برداشت را می دانیم ( شاید چون خوانده ایم فکر می کنیم می دانیم و فقط می شناسیم !! )

ما رای هایمان را می بریم می کاریم و می آئیم خانه هایمان ، ولی داشت را رها می کنیم ، معلوم است چه می شود آنچه کاشته ایم قسمت حیوانات بیابان و کلاغها و ... می شود ( مثل اینهمه حقی که از ملت ضایع شده و ... !! ) بعد برمی گردیم برای برداشت ، ولی " افسوس " برداشت می کنیم !!!

  ادامه مطلب ...

سورپرایز ...

 

من بشخصه از سورپزایز شدن خوشم نمی آید و همیشه دوست دارم قبلا خبردار شده و بنوعی آماده باشم !! اصلا هم اهل به به و چه چه کردن نیستم و از این حرف ها !!! از طرف دیگر اگر یک بوهایی به مشام برسد بلافاصله صد تا فایل توی ذهنم باز می شود و همین امر باعث می شود تا سورپرایز نشوم و تقریبا به اکثر مسایلی که در اطرافم هستند یا می توانند اتفاق بیافتند فایل باز می کنم !!

  

ادامه مطلب ...

حیا چیز خوبیست !!

 

چند وقت پیش یک مطلبی نوشته بودم در مورد برخی اغراق ها و مثال زده بودم که فارس ها در برخی موارد اغراق بیشتری دارند تا ترک ها !! یک حیوان بیش پایی هست که فارس ها به آن هزارپا می گویند در حالیکه ترک ها به آن قیرخ ایاق ( چهل پا ) می گویند ... ( انگار کمتر از چهل هست که بیشتر از هزار تا نیست !! )

  

ادامه مطلب ...