یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

اندر حکایت ...


می گویند ، روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد. شمس به خانه ی مولانا رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید: آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟

مولانا حیرت زده پرسید: مگر تو شراب خوار هستی؟!

شمس پاسخ داد:بلی.
 
ادامه مطلب ...

خودخوانی ...


یکی پیدا شده و چند وقتی هست که وبلاگ را ورق می زند ، و هر بار که برای مطلبی کامنت درج می کند می روم و همان پست را خودم هم می خوانم و بعد از یک عمر خودخوری حالا افتاده ام به خودخوانی !! جالبی داستان اینجاست که گاهی دوست دارم برای نوشته ی خودم کامنت هم بگذارم !! و اما حکایت کمی مرتبط ...

  ادامه مطلب ...

توهم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

باران آمد ، آمدنی ...


امروز از همان کله ی سحر حوصله ی آسمان براه نبود ، از خانه که بیرون رفتم جای خالی چتر را در مشتم احساس می کردم ، ولی به همان چند چکه قناعت کرد ، بعد از ظهر رفته رفته آسمان قهر کرد ...

  ادامه مطلب ...