یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

بدسکتور


دیروز می خواستم یک قسمت جدید از توهم را بارگذاری بکنم ولی کامپیوتر هنگ کرد و نشد ، شب در خانه حالم براه بود برای همین نشستم و چند صفحه ای نوشتم ولی سیستم ارور داد و یادم افتاد که ذخیره نکرده بودم ، برای همین نوشته هایم پرید ،

 

ادامه مطلب ...

قصه ی تحمل ...


خانه ی قبلی این مزیت را داشت که نه صدایی مزاحم تنهایی من بود و نه حضور من مزاحم ترددهای دم به ساعت همسایه ها !! حالا در اتاقم که می نشینم صدای تلویزیون طبقه بالا را می شنوم و صدای رادیوی طبقه پائین را و ...

 

ادامه مطلب ...

روزگار پیازی ...

 

صبح روز جمعه ای رفته بودم کارخانه ... نرویم می گویند : " در خانه نشسته اید و برای ما برنامه ی کاری گذاشته اید و روز جمعه مان را .... " برویم می گویند : " شما چرا آمده اید !؟ " ... از من می پرسید ، پیاز چیز خوبی نیست ، چه فرقی می کند که سرش باشید یا تهش ؛ مخصوصا پخته اش !!!!!!!!!!!!!!! 

 

ادامه مطلب ...

مرغ زیرک ...

  

جناب حافظ در یکی از غزلیاتش مرقوم نموده بودند که : 

 

ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال  

 

مرغ زیـرک چون بدام افتد تحمل بایدش 

 

ادامه مطلب ...