دو روز است که یکی از گربه ها راه می افتد و دنبال من می آید ساختمان اداری ... امروز هم آمد و اتاقم را پیدا کرده و بدون تعارف وارد شد و همه جا را بررسی کرد ، از زیر میز تا بالای میز و حتی داخل زونکن های روی میز را هم از نظر نیانداخت ... من با یکی مشغول صحبت بودم و مدیرمان هم وارد شد و با دیدن گربه که آن طرف سرش را کرده بود توی زونکن پرسید : " این اینجا چکار می کند !؟ " گفتم : " دنبال پرونده ی خودش می گردد !! "
دیشب خانه رفتنی پزشکی که دو روز قبل زنگ زده و پیام گذاشته بودم تماس گرفت که وقت دارم و خواستم می توانم عصر بروم پیش اش !! گفتم : " پریروز که زنگ زدم مشکلم دندان بود و می شد دهانم را تا بناگوش باز بکنم تا دو دستی تشریف ببرید داخل ولی حالا بعلت آبسه باندازه ی یک قاشق حامل سوپ دهانم باز می شود ، اگر می توانید کاری بکنید بیایم !!؟ "