پلاسما دادم ...

خون دادن را از سالهای دور بیاد دارم و حتی در مرکز انتقال خون چند نفری را بازنشسته کرده ام !! در نوبت قبلی که برای خون دادن رفته بودم دیدم دو نفر هم در تخت روبرو هستند و دارند پلاسما می دهند ... از قرار معلوم خونگیری می شود و توی دستگاهی محتویات از پلاسما جدا می شود و پلاسما را برمی دارند و برای تهیه برخی داروها و ...

نوبت قبل که خون می دادم دستگاهها روبرویم بودند و بهتر می شد تماشا کرد تا این نوبت که خودم انتخاب کردم که از من پلاسما بگیرند !! طبق معمول در هیچ جای این کشور پذیرش خوب و مرتبی وجود ندارد ؛ حتی در باجه ی بانک که می روی تا دو دستی پولت را بدهی بانک !! ولی در مراکز خونگیری که با یکی دو تا شعار پیش پا افتاده و ضعیف (!!) خون مجانی مردم را می گیرند (!) حداقل باید تیم خوبی حضور داشته باشد ... از پذیرش گرفته تا خدمات و نگهبان دم در و ... نه اینکه همه چیز بد بوده باشد ولی در یک جمع خوب و کاری ، حضور یکی دو تا ناهماهنگی می تواند تاثیر منفی اش را بگذارد !!

مسئول پذیرش انگار مشتاق بود ( شاید هم توصیه شده بود !! ) که خون دهنده را ترغیب به دادن پلاسما بکند !!! مخصوصا خون هایی که فراوانی دارند و اغلب برای سر سفره ی خونخواران گرفته می شوند !!!! ولی برای این کار هم باید تدابیری اندیشیده شود و صِرفِ چند جمله ی دست و پا شکسته و عدم توجیه کافی برای خون دهنده و ... اصلا برایم خوشآیند نبود !! خاصه که پلاسما دادن حداقل سه برابر خون دادن زمان می گیرد و حتما این امر باید از طریق رسانه ها تبلیغ و آشناسازی گردد تا آدم هائی که دوست دارند بروند و به جای خون پلاسما بدهند !!

اینهم اطلاعاتی در مورد پلاسما