یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

درک شکست !!

 

سالهای کمی دورتر در کارخانه مهمانی داشتیم از کشور ژاپن ؛ بنام یوشیدا !! می گفتند از مدیران کارخانه نیسان بود !! راه افتاده بود و یا دعوت کرده بودند و از کارخانه های تحت پوشش سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران بازدید می کرد و قدم به قدم رهنمود می داد ...

   

ماشین سازی تبریز هم بعنوان یکی از بزرگترین کارخانه های مادر صنعت از بازدیدهای ایشان بی نصیب نبود و یک اکیپی هم همراه او بودند که آنها هم تحت تاثیر او و حرفهایش قرار گرفته بودند و بنوعی احترام پدرانه برایش قائل بودند ... حرفهائی که می زد اصلا غریب نبود ولی یادآور یک درد جانکاه بود ، یعنی موقع شنیدن می شد حس کرد که تماما درک شده است ولی این شنیدن آن دردی که بود را هیچوقت درمان نمی کرد و برای همین بزودی فراموش می شد و یا توسط شنونده ها بکرات تکرار می شد ولی هیچگاه جامه ی عمل نمی پوشید !؟!؟ چرا که مقاومتی جانانه در جریان بود ، از دست دادن داشته ها همیشه سخت است !!


یکی  از داستان هایی که با افتخار تعریف می کرد و ما هرگز آن قبیل داستان ها تعریف نکرده و رویش را سفت و سخت می پوشانیم (!!) مربوط به جنگ جهانی و شکست ژاپن از امریکا بود و سرافکندگی بزرگی که ملت ژاپن از این شکست احساس می کردند و آن را مایه عبرت خود قرار داده و راهی را برگزیدند که در دیگر مقابله ها به آن چنان جائی ختم نشود !!! ما بدلیل اینکه از شکست درس نگرفته و آن را ایراد شخصیتی می دانیم و نه رفتاری (!) سریعا آنر ا پوشانده و مخفی می کنیم و برای همین هیچگاه نمی توانیم درسی بگیریم و برای همین در طول تاریخ از ملت هایی هستیم که بزرگترین شکست ها را داشته و هیچگاه عبرت نگرفته و دوباره شکست خورده ایم و باز شعار داده و دوباره شکست خورده ایم و باز سرود پیروزی سر داده ایم !!

 

یکی از نکات جالب و نهفته در آن داستان که مربوط به سالهای 55 -60 میلادی می شد ، جریان دلار بود !! ژاپنی ها می دانستند که برای ورود به بازار جهانی باید دلار داشته باشند و دلار باید وارد می شد و قابل تولید در داخل نبود و برای همین تولید می کردند و می فروختند تا دلار وارد کشورشان بشود و هر کاری که باعث ورود دلار می شد را انجام می دادند !! این مورد در کشور ما دقیقا برعکس است ، کارخانه دار ما با دلار دولتی تولید کرده و می فروشد و بعد می رود و با همان دلارها وسایل لوکس برای عمارتش می خرد که فقط جنبه ی خودنمائی دارد !!! و از طرف دیگر خیلی از اقشار که تنها تولیدشان در زندگی تولید مثل می باشد !! برای سفر دلار می خرند و می برند در خارج از کشور خرج می کنند تا کمی نشاط وارد زندگیشان کرده باشند و جالب اینکه هر نوبت بیشتر افسرده تر می شوند !!! و ادعا می کنند که درآمد از راه توریست خیلی چیز جالبی است !!! و بعد یک اندیشمند پیدا می شود و می گوید که بیایید خودمان را بکشیم تا دشمن نتواند ما را بکشد !! و همه آن را لایک می کنند !!

 

جام جهانی یک رویاروئی قومیتی بزرگ است ، با شعارهایی زیبا !! ملت ها خود را برای این رویداد بزرگ آماده می کنند و داشته هایشان را رو می کنند !! خیلی ها برای مطالعه ملت ها به آن نگاه می کنند و برای چهار سال بعد نقشه می چینند و برخی از ان بعنوان شاخص استغفاده کرده و نقشه ی راه خودشان را ترسیم می کنند !! ما چکار می کنیم !؟ شعارزدگی مان را به بیرون از مرزها نیز انتقال می دهیم و سعی می کنیم تا بر واقعیت ها چشم ببندیم و از شکست آموزنده فرار کرده و خودمانر ا پشت سراب پیروزی فریبنده مخفی می کنیم !! و چه کمر همتی بر آن می بندیم ، از شش جهت !! دیشب و امروز خیلی ها از شکست مقابل اسپانیا با شکوه و بزرگی یاد کردند و آنرا برتر از پیروزی دانستند !!

 

دیشب کارشناس نام آشنای شبکه ورزش مورد خیلی خوبی را اشاره کرد ، طوری که مجری های تریبون به مزد وسط حرفش پریدند تا حرف را عوض کنند و از آمارهای گل آلود می خواستند ماهی بگیرند !! همه شان در شبکه ورزش و شبکه سه و ... بنوعی بر طبل احساسات می زدند و مردم را تهییج می کردند و آن وقت کارشناس خیلی کوتاه اشاره کرد که در نیمه ی نخست نتیجه خوبی بدست آمده است ولی یادمان نرود که ما فوتبال بازی نکردیم  !!! اینکه یک نفر توی دروازه باشد و 10 نفر مثل گونی شنی در جلوی دروازه سنگر بسته باشند و با چنگ و دندان خود را مقابل شوت ها انداخته و زیرتوپ بزنند ، تا نتیجه بیاندوزند (!!) اصلا ارزشی ندارد و بنظر من کاش بجای کی روش یک مربی بهتری داشتیم و از تیم می خواست تا روان بازی بکنند و مثل مالدیوی که از ما 17 گل خورد ما هم از اسپانیای بزرگ 27 تا گل می خوردیم و جایگاه مان در فوتبال را می شناختیم و برای بلند شدن و اوج گرفتن برنامه ریزی می کردیم ...

 Image result for cat lion mirror

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
فرید جمعه 1 تیر 1397 ساعت 19:08 http://gapogoft.blog.ir

نیمه اول فوتبال بازی نکردیم

اما بعد از دریافت گل، خیلی خوب بازی کردیم و یخ بچه ها اب شد و ترسشون از شکست ریخت

همطاف یلنیز شنبه 2 تیر 1397 ساعت 09:59 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
از دست دادن داشته ها همیشه سخت است چون مطمئن نیستیم بشود دوباره آن را بدست آورد. لااقل اگر مطمئن می شدیم از دست می دهیم که بهترش نصیبمان شود باز یک چیزی
...
گویا در نسل فعلی ژاپن، ژاپنی که می شناسیم کمتر است. این نسل جدید شبیه اجداد باهوش و سخت کوششان نیستند.
و
اینکه ما از ملت هایی هستیم که بزرگترین شکست ها را داشته و هیچگاه عبرت نگرفته ایم را باید بروم مرور کنم تاریخ را. گویا ملت ما فراز و فرود داشته .سرزمینمان بزرگ و کوچک شده و شکست و پیروزی داشتیم. اگر این چند قرن اخیر را مدنظر داشتید که رفتارمان شبیه خیلی از ملتهای دیگر بوده مقهور زیرکی سیاستمداران غربی

سلام
دل بستن به داشته هایی که رفتنی هستند و یا داشته هایی که دیگران می توانند از ما بگیرند ... سرنوشتی یکسان دارند !! آدم باید چیزی داشته باشد که برای خودش باشد !!
ولی فوتبالشان می گوید که هستند !! آنها 10 سال بعد از فروپاشی بعد از جنگ جهانی ، بازیهای توکیو را بنمایش گذاشتند و حالا بعد زا بیست سال فوتبالشان را تا حد جام جهانی ارتقا داده اند ( البته با کار کردن و نه به امید دعای مردمشان ! )
البته مردم ما چیزهایی را از دست می دادند که ارزش نگهداشتن نداشت (!!!) و در دوران معاصرهم اگر مقهور نادانی سیاستمداران خودمان بودیم ؛ نباید آن را نشانه زیرکی دیگران بدانیم ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد