یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

کمی متفاوت باش !!

 

در این چند دهه که از عمرم گذشته است به یک نکته رسیده ام !! ولی اینکه آیا در این نقطه باید به این نکته می رسیدم و آیا راه کوتاهتری وجود داشت یا نه (!) باز به همین نکته ارتباط دارد !!

   

شاید برخی از شماها در اخبار جام جهانی شنیده باشید که تیم ایسلند ، مخلوطی از بازیکنان حرفه ای ، نیمه حرفه ای و عادی می باشد و حضورشان در این سطح از بازیهای فوتبال ، خیلی ها ( از همه رقم !! ) را زیر سوال برده است ... مثلا بازیکنی دارد که کارمند است و مرخصی گرفته است تا به بازی ها بیاید !! دقیقا مثل فوتبال زمان قدیم ما که عباس کارگری داشتیم که راننده تاکسی بود و مثل بازیکنان فعلی نه تبلیغات مو و شامپو داشت و نه عنوانی که تریلی بکشد !! ولی هواخواه و هوادار داشت و از همه مهمتر برای خودش شخصیتی داشت قابل احترام !! یا مثلا در رشته های دیگرداشته ایم که یک نابینای ژاپنی به اورست صعود کرده است و تقریبا همه ی کسانی که برای کوهنوردی خود چند جلد پیش فلسفه و پس فلسفه دارند را با خاک یکسان کرده است !!


خلاصه اینکه این قبیل مسائل نشان می دهد که نباید گول برخی حرفها را خورد و زندگی را دربست در اختیار فعالیتی قرار داد (!!) بلکه با یک زیرساخت مناسب و دریافت راهنمائی های مفید و بجا می شود براحتی در چند رشته ی ورزشی فعالیت درست انجام داد (!!) می ماند مسائل اقتصادی و حاشیه های آن که هر کس هر چقدر دوست دارد وقت بگذارد (!!) فقط راهش از ورزش جدا دیده بشود و بیخود و بی جهت خودش را نخود هر آش نکرده و افاضات بیخود نفرماید (!!) و هی وجهه ورزشی اش را برای گول زدن دیگران به رخ نکشد !!

 

در فرهنگ ما کسانی که راه غلط را خوب نشان می دهند بمراتب بیشتر از کسانی هستند که راه درست را شکسته و بسته نشان می دهند !! یک دلیل آن این است که اغلب موفقیت ها ( در یک نگاه شرافتمندانه !! )  از مخلوطی از فعالیت ها بدست آمده است و در آن شانس خوب و اقتصاد بد و وضعیت های یهوئی و ... دخیل بوده اند و شاید خود فرد موفق نمی تواند مسیری که پیموده را خوب ببیند (!!) و یا بصورت کامل بیان بکند (!!) چون دیگر جائی برای لاف زدن از لیاقت برایش نمی ماند !!!! دلیلی دیگر ( در یک نگاه پیشرفت ماآبانه !! ) این است که موفقیت ها مخلوطی از رفتارهای غیر اخلاقی و غیر انسانی و غیرقانونی بوده اند و طرف باندازه ی کافی خودش را در املاک و مستغلات و ویلاها و انواعی از مشغولیت ها مخفی می کند تا نیازی به توضیح نداشته باشد !!!! ولی اینکه چرا خیلی ها در نشان دادن راههای غلط فکری و رفتاری به همدیگر سعی وافر دارند (!) فقط می توان یک مَثَل بکار برد : " جهنمه گئدن اوزونه یولداش آختارار !! " ( کسی که جهنمی است برای خودش دنبال رفیق می گردد ) و خیلی ها دوست دارند با معکوس انگاری ها عدم موفقیتهای خود را توجیه نمایند و این باعث می شد تا ذهنیت شنوندگان نسبت به واقعیات تخریب گردد !! اگر می خواهیم فرهنگ مان راه درستی را بکند باید راهنماهای درستی برای هم باشیم !!

 

توی اتوبوس یک نیمچه بحثی در حد چند جمله ی کوتاه با راننده داشتم و این باعث شد تا بغل دستی ام حساس بشود و با من چند جمله حرف بزند ( البته بعد از اینکه راننده کلا فنا شد و رفت ، چون داشت پشت سر شهرداری حرف می زد و خودش از آنجا ارتزاق می کرد و معلوم بود بازنشسته ی دوباره شاغل بود !! ) ... بغل دستم یک دانشجو نشسته بود و مطمئنا از شهرستان های اطراف آمده بود و خیلی زود بحث را کشاند به فوتبال و جام جهانی ... بعید هم نیست ، چون جام جهانی نمایشی از فرهنگ ملت هاست و بلافاصله در همه تاثیر می گذارد و کسانی که از سیم خاردارها عکس سیاسی درست می کنند و ازر مرز های سیاسی بین انسان ها دیوان های شعر پر می کنند (!!!) در این حساسیتکده ی بزرگ (!) بیکباره درون فکری و رفتاری را بیرون می ریزند و با شدت و حدت از اختلافات قومیتی و فرهنگی شان دفاع می کنند !!!!!


جوانکی که بغل دست من بود چنان از تیم ملی ایران حرف می زد که انگار تکنولوژی فوتبال از ایران به کشورهای دیگر صادر می شود و من خیلی کوتاه پرسیدم : " بنظر تو چند مربی در جام جهانی حضور دارند که ملیت ایرانی دارند !؟ " با تعجب گفت : " هیچکس !! " گفتم : " ولی می دانی که بیشترین مربیان تیم ها از آرژانتین هستند !! و خیلی از کشورها از مربیان وطنی استفاده می کنند !؟ بنظر تو آنها چقدر باید عِرق و حساسیت بخرج بدهند !!؟؟ " گفت : " ولی این تیم ملی کشور خودمان است و باید طرفدار آن باشیم !! " گفتم : " من هم مثل تو دعا می کنم که ایران حداقل در این ناحیه و رد این سال سری برای بلند کردن داشته باشد ( شاید از دوره ی دیگر تیم ها مختلط شدند و یا داورها زن شدند و تیم ایران معذوریت حضور پیدا کرد !!!) ولی در نظرسنجی فوتبالی ام برای بازی اسپانیا و ایران ، پیش بینی کرده ام که 4-1 ایران ببازد !!!! ولی باز دعا می کنم !! "

 

نظرات 2 + ارسال نظر
محبوبه چهارشنبه 30 خرداد 1397 ساعت 13:16

دادو یعنی چی‌؟

الهام پنج‌شنبه 31 خرداد 1397 ساعت 14:17 http://marzhayemoshtarak.blogfa.com

سلام
رهبر توی دیدار با دانشجوها جند هفته ی قبل، در جواب آرزوها و رویاها و خواسته های پرشور و یکمی غیرواقع بینانه و یکمی خام بچه ها گفتن: تفاوت من بین شمای جوان و پرشور با من روزگار گذرانده اینه که: دیر بماندم در این سرای کهن من
تا کهنم کرد صحبت دی و بهمن
این حرف اگرچه واقعیت بود، اما برای من تلخ بود، دوست نداشتم اینطوری باشه، دوست داشتم آرزوها و مطالبات ماها تو هر زمینه ای از نظر بزرگترها هم دست یافتنی و نزدیک و زود باشه. ولی خب همینطور که حرف رهبر درست و واقعیه، حرف و تحلیل شما هم برام از همون جنسه.. اما جسارتا خیییلییی خوشحالم که پیش بینی تون محقق نشد. پیش بینی من توی دلم این بود که می بریم اما چون جسارتشو نداشتم یا واقع بین شده بودم به همه میگفتم مساوی! به نظرم تو بیشتر موارد باور بردن از خود برد مهم تره..
میدونید به نظر من پیشرفت ما در گرو گره خوردن هردوتا روحیه اس، هم روحیه شما و هم روحیه ما.. تو مایه های خوف و رجاء

سلام
البته بازی روزگار با گردش روزگار کمی فرق دارد ... گردش روزگار را نمی شود کاری کرد ولی می شود توی بازی های آن سهمی برای خود کنار گذاشت !!
تحلیل من از بازی چیزی بود که در ترازوی آمارها و نمودارها و رفتارها تاکنون دیده شده بود و مطمئنا برخی چیزها که هنوز ظهور نکرده اند برای خود سهم جداگانه ای دارند !! مثلا دو موقعیت خوب گل برای ایران بود و می توانست هر دو گل بشوند و اصلا هم دور از ذهن نبود !! ولی بقول آقای حاج رضائی که صحبت دی و بهمن او را در زمینه فوتبال کهن کرده است (!) چیزی که ما دیدیم بازی فوتبال نبود !! شاید یک حماسه بود در حد دفاع مقدس ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد