یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

روزگار و تغییراتش ...

 

روزگاری نه چندان دور که ما کودک سال بودیم ، رعد و برق که می زد (!) وحشت در چهره ها دیده می شد (!!) مخصوصا که ناگهان صدائی شنیده می شد در حد یک انفجار خیلی شدید و فکر می کردیم که حالاست که سقف خانه بریزد روی سرمان !!

 

 

حالا ما زیادی شانس داشتیم و مادرمان با رعد و برق وحشت زده نمی شد و یک پناه آرامشی برای ما بود (!) فامیلی داشتیم که با دیدن نور و صدای رعد و برق چنان وحشتزده می شد که بچه هایش به مادرشان آرامش می دادند !! در آن روزگاران رعد و برق واقعا چیز مخوفی بود و آدمها برای برخورد با آن رفتارهای عجیب و غریبی نشان می دادند !! مادربزرگ خدا بیامرز من یک عادت بسیار عجیب تر داشت و آن اینکه وقتی رعد و برق خیلی شدید می شد ، به حیاط خانه شان می رفت و روی در چاه می ایستاد0!؟) ما اصلا نمی دانستیم که چرا این کار را می کند ولی می دانستیم که کارهایش غیرمنطقی نیست و شاید هم توضیح داده بود و حالا یادم نمی آید !؟

 

این روزها رعد و برق مثل قدیم ها ، حداقل برای خیلی ها ، ترسناک نیست !؟ البته بعنوان یک پدیده ی خیلی بزرگ طبیعی می تواند در هر شرایطی آسیب اش را برساند و شاید در معرض مستقیم و غیرمستقیم آن بودن تبعات خوشآیند و یا ناخوشآیندی داشته باشد ؛ بهرحال یک تخلیه بسیار بزرگ از الکتریسیته می باشد (!) ولی اینکه کسی از ترس بدود و در پستوی خانه قائم بشود که " گورگور بابا !! " نیاید و او را ندزدد (!؟) مفهومش را از دست داده است ... شاید هم در آن زمان ها کسی بلد نبود راهی بیابد تا این رعد و برق را برای کودک توضیح بدهد ...

 

بهترین راه برای کنار آمدن با این عارضه ی طبیعی ، قرار داشتن در یک محیط باز و یا بالای کوه است !! در این حالت آدم می تواند همه ی آنچه نمی دانست و باعث ترس اش می شد را ببیند و ماهیت این ترس عظیم را بشناسد ... یک نکته ی جالب اینکه رد زمان رعد و برق انسان باید حدالمقدور از سنگ های بزرگ دور باشد (!) وجود برخی سنگ های خاص مانند کوارتز در داخل سنگ ها باعث می شود که برق جهیده از ابرها را به خود جذب بکند و این امر باعث ترک خوردن و شکستن سنگ های بسیار بزرگ می شود و اصلا خوب نیست که آدم زیر سنگ بماند !! و هم اینکه باید پیه ی امکان برق گرفتگی را به تن مالید ، بدفعات گزارشاتی در زمینه برق زدگی چوپانان در صحرا شنیده شده است !!

 

این روزها که به لطف بارندگی های خوب و زیاد ( به کوری چشم وزیر نیرو و بدخواهانی که هر روز وعده یخشکسالی می دهند !! ) تا نیمه های خرداد بارندگی داشتیم ، تماشای پدیده ی رعد و برق یکی از جذابیت های کوهروی های شبانه و یا ددرهای بین شهریمان بود !! دیشب باتفاق دوستان برنامه ی کوه داشتیم و وقتی مهیای حرکت از خانه می شدیم چنان رعد و برقی زد که گربه ی پای ماشین تا چند ثانیه برق اش رفته بود !! در این پا و آن پای رفتن یا نرفتن بودیم که رفتیم ... البته کمی هم باران گرفت ولی بیشتر از خود باران رعد و برق داشتیم که در اطراف می زد و برای ما لذت تماشا داشت  ... تا زمان بازگشت هنوز در دوردست ها آسمان فلش می زد !!


مخصوصا که برخی از این برق جهاندن ها فوق العاده زیبا بود !! گرفتن عکس از رعد و برق را بلد نیستم ولی اخیرا موبایل را در حالت فیلمبرداری قرار داده و رو به منطقه ای که برق می زند می گیرم و از لحظه ی رعد و برق فیلم می گیرم و چیزهای جالبی در آن درج می شود !!

 

نظرات 2 + ارسال نظر
خلیل سه‌شنبه 15 خرداد 1397 ساعت 20:18 http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام،

این نترسیدن ن نشانه رشد دانش عمومی است. من هم بالای کوه ااین تجربه را داشتم. هم زیبا ست هم خطرناک است.

سلام
مطمئنا خیلی از ترس های انسان از ندانستن ها می باشد ...

همطاف یلنیز پنج‌شنبه 17 خرداد 1397 ساعت 11:05 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
گویا من هم از رعد و برق وحشت زده می شدم. خوو الان هروقت رعدو برق شدید داشته باشیم گرامی مادر تماس می گیرد و می گوید نترس پایه است تمام می شود!
(به رگبار گذرای بهاری پایه می گوییم)
.
اغلب برقش دیده نمی شود و آن رعدش هست که می ترساند

سلام
اینجا هم می گویند " داماردی رد اولور ... " یعنی یک رگ یا رگه است که دارد رد می شود ولی همین رگ و رگه تبدیل به سیل می شود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد