یادداشت های دادو
یادداشت های دادو

یادداشت های دادو

سالی که نکوست از بهارش پیداست !!


بنظر شما سال جدید از راه رسیده است !؟ من هر جور که چشم می گردانم می بینم این سال ادامه ی همان سالهای بدبختی و سیاه است ... سالهایی که انگار امیدی به اصلاح در خود ندارند !! امروز در اتوبوس پیرمردی کنار نشسته بود و داشت از بالا رفتن قیمت دلار نگرانی اش را بیرون می ریخت !!


مثل همه ، او هم حق داشت ...

 

 

 

سری به بازار زدم ، فقط برای خرید چند قلم ضروریات آشپزخانه بیرون رفته بودم ... نوبرانه ها به بازار آمده بودند !! همه چی بود ، با قیمت هایی که گاه به گِرم نوشته بودند و گاه به نیم کیلو !! طالبی هم در بازار دیده می شد !! چند قلم خرید کردم که به ظاهر چیزی نبود ولی رویهم رفته تا آخر ماه حتما چیزی می شد !! خدا را شکر که روزگار بخور و نمیری داریم !!

 

بعد از بازار تره بار، با دستانی نسبتا پر راه افتادم تا بروم در ایستگاه اول سوار اتوبوس بشوم که جای خالی گیرم بیاید !! در این چند ماهی که اتوبوس سوار شده ام دیده ام که برخی ها از سن بالای خود سوءاستفاده می کنند و فکر می کنند در هر کجا که سوار بشوند مسئله ای نیست و برای همین کمترین زحمت را هم به خود نمی دهند و می دانند که بالاخره یکی پیدا می شود که چوب ادبش را بخورد (!) و جایش را به آنها بدهد !!! سوءاستفاده در هر زمینه ای که باشد زشت است !!!

 

مغازه ی دوستم توقف کوتاهی داشتم و بعد از کمی کلنجار و عدم توفیق برای برقراری ارتباط با محلی که در تهران کار داشتم ، با تلفن مغازه مشکلم را حل کردم !! البته خانمی که پشت خط بود گفت که سرش خیلی شلوغ است و ده قیقه بعد دوباره تماس گرفتم !! دوستم نشسته بود و سرش به حساب و کتابهایش بود ... پرسیدم : " هنوز شروع به کار نکرده ای !؟ " گفت : " چند تا سفارش دارم ولی هنوز قیمت کاغذ و مقوا در بازار معلوم نیست و نمی فروشند !!! "  ...  آدم نمی داند حق با کیست !؟ ولی می تواند حدس بزند که ضرر با کسیست که اهل احتکار و انبار کردن نیست !! کمی بعد قیمت برای مقوا روی تلگرام آمد ... قبل از تعطیلات 4300 بود و حالا شده بود 5000 ، به همین راحتی !!! البته نسبت به دلار افزایش کمتری نشان می دهد ، دلار از 4500 به 5800 رسیده است !! هر چند بقول رئیس جمهور این افزایش منطقی نیست و بستر احساسی دارد !!!!

 

آدم فکر می کند که اتاق اقتصاد و وزارت دارائی و ... دست دانشمندها ( نوعی داعشی !! ) افتاده است !! البته نه به اون سَبُکی که در پایتخت 5 نشان داده شد ( دیشب قسمت آخر را قسمت شد و دیدیم !! ) و با چند تیر هوائی ( که به پیشانی می خورد !! ) و یا آرپی چی که روی سکو تماس داشت و ماشین انتحاری را به هوا فرستاد و در آن محفظه ای که به جائی راه نداشت ، آتش عقبه اش دُمِ نقی را هم نسوزاند !!! و به خیر گذشت و تمام شد و بقول برخی ها (!)  چیزی را نشان داد که در فیلم به وقت شام نشان داده نشده بود !!!!؟؟؟!! ولی این دانشمندها که اتاق فکرِ فرهنگ و اقتصاد را بدست گرفته اند به این داد و بیدادها بیدار نمی شوند ، چرا که مشکلی در نمودارهای آنها نشان داده نمی شود و تورم همچنان موتورخاموش پیش می رود و محال است به این زودی ها دو رقمی بشود ، حتی اگر دلار چند برابر بشود !! مهم این است که بقول سهراب سپهری : " دلخوشی ها کم نیست  !! "

 

نظرات 2 + ارسال نظر
همسفر سه‌شنبه 21 فروردین 1397 ساعت 09:40

سلام تو سال جدید کم گوی و گزیده گوی شدین
اینجوری هم حس خوب نداره وبلاگ خونی
عکس نمیذارین فایده نداره خیلی مختصر نویسی شده

سلام
کم کاری در مملکت مد شده است !!
مردم دوست دارند حرفهای غیرعادی بشنوند و عکس ها و حرف های من عادی و روزمره تشریف دارند !!

همسفر سه‌شنبه 21 فروردین 1397 ساعت 12:49

آخه بابا عادی هاشم سانسور میکنین و نصف نیمه مث چن تا پست قبلی

سانسور که نه ... خسته شده و ول می کنم !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد